ashura

#ashura
خم شد ،چیزی از زمین برداشت،باز خم شد،چیزی از زمین برداشت،دوباره و چند باره.نزدیک رفتم به پرسش.نگاه کرد به آتش های فراوان سپاه دشمن. فرمود:«فردا کودکانم در این بیابان،پی پناهی می دوند»
دستهایش پربود از خار های بیابان. شب #عاشـورا بود…
دیدگاه ها (۳۰)

#ashura" هَل مِن ناصر یَنصُرنی کیست مرا یاری کند؟ " و عجیب ا...

#ashura #عاشورا یعنی قطرات اشکی که #حسین برای فردای اهل بیت...

#ashura 5پایانی...*نزدیک غروب آفتاب*سر امام(ع) را از بدن ...

#ashura 4ادامه...*حدود ساعت ۱۴:۰۰* عاقبت امام حسین(ع) و...

آیدل خلافکار ...

ادامه پارت 74هیوری کنارش ایستاده و با پوزخند گفت : اون وقت ک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط