یه روز توی یکی از پارکهای کشورمون یه پسره از یه دختره خوش
یه روز توی یکی از پارکهای کشورمون یه پسره از یه دختره خوشش میاد
میره دنبالش بالاخره باهاش دوست میشه
بعد همینجور که دارن کنار خیابون باهم راه میرن
دختره میفهمه که پسره آهی در بساط نداره
یه لامبورگینی میاد جلوی اینا نگه میداره دختره تا ماشین رو میبینه به پسره میگه
تو خیلی پسر خوبی هستی ولی ببخشید من نمیتونم پیاده زیاد راه برم
از پسره خدافظی میکنه و میره سواره لامبورگینی میشه
به پسره میگه بریم پسره میگه کجا خانوم
ببخشید من راننده این اقا هستم لطفا پیاده بشید ......
به سلامتی اون راننده که راننده اون اقا نبود ولی بخاطر حرمت و غرور پسر که اشک تو چشماش جمع شده بود خودشو راننده اون اقا جا زد
به افتخار همه پسرای با معرفت
به سلامتی رفیقی که درکم کردو ترکم نکرد
رفیقی که سرد بود اما سنگ نبود
رفیقی که سوخت به پام اما ساخت باهام
کشنده ترین نیش،
مال مار و عقرب نیست
بلکه نیش زبانی هست که مستقیم
قلب را میزنـد و اعصاب
و سرنوشت انسان را
دگرگون مےکند..
مواظب گفته هایمان
در زندگے باشیم
میره دنبالش بالاخره باهاش دوست میشه
بعد همینجور که دارن کنار خیابون باهم راه میرن
دختره میفهمه که پسره آهی در بساط نداره
یه لامبورگینی میاد جلوی اینا نگه میداره دختره تا ماشین رو میبینه به پسره میگه
تو خیلی پسر خوبی هستی ولی ببخشید من نمیتونم پیاده زیاد راه برم
از پسره خدافظی میکنه و میره سواره لامبورگینی میشه
به پسره میگه بریم پسره میگه کجا خانوم
ببخشید من راننده این اقا هستم لطفا پیاده بشید ......
به سلامتی اون راننده که راننده اون اقا نبود ولی بخاطر حرمت و غرور پسر که اشک تو چشماش جمع شده بود خودشو راننده اون اقا جا زد
به افتخار همه پسرای با معرفت
به سلامتی رفیقی که درکم کردو ترکم نکرد
رفیقی که سرد بود اما سنگ نبود
رفیقی که سوخت به پام اما ساخت باهام
کشنده ترین نیش،
مال مار و عقرب نیست
بلکه نیش زبانی هست که مستقیم
قلب را میزنـد و اعصاب
و سرنوشت انسان را
دگرگون مےکند..
مواظب گفته هایمان
در زندگے باشیم
- ۶.۸k
- ۱۱ شهریور ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط