توی اتوبوس بغل دست یه آقای میانسال نشسته بودم تلفنش زنگ خورد و جواب ...



توی اتوبوس، بغل دست یه آقای میانسال نشسته بودم. تلفنش زنگ خورد و جواب داد: سلام عزیز دلم! سلام همه کس و کارم! سلام زندگیم! قربونت برم دخترم...
بعدش هم دخترش گوشی رو داد به مادر و باز هم همان مهربانی در کلام. چقدر کیف کردم از این رابطه‌ی پدر و دختری. دیدم پدری که این ‌همه مهربانی بی‌سانسور خرج دخترش می‌کنه، مگه میشه پیش خدا مقرب نباشه؟ دختری که این‌همه مهر از پدر می‌گیره مگه ممکنه چهار روز دیگه دست به دامن غریبه‌ها بشه برای جلب محبت؟!

توی جامعه که با هم مهربان نیستیم و مشغول خراش دادن دل‌های هم هستیم، اقلا در خانواده به هم محبت کنیم. همین شاید تمرینی بشه برای مهربان بودن با دیگران...
دیدگاه ها (۱)

بیرون بودن زلف زنان ایل جزیی از پوشش زیبایشان است.و هیچ مرد ...

🍃 🌸 ﺍﯾﻦ ﺩﻋﺎﯼ ﺯﯾﺒﺎ در این لحظات نورانی سحر ﺗﻘﺪﯾﻢ ﺑﻪ شما عزیزا...

عکسی کمتر دیده شده فوتبال در امجدیه سالهای پیش از انقلاب !زن...

اگه تونستیم حال مادری رو درک کنیمکه به جای یخچالاز سطل آشغال...

رمان انیمه ای هنوز نه چپتر ۲۵

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط