قد بلندی داشت

‍ قد بلندی داشت
با موهای بلوند
و چشمان سبز
هیچ کدام از همسایه ها درست نمی شناختش
ولی همگی عادت داشتیم در جلسات عمومی ساختمان
و در گپ های خصوصی خانوادگی
پشت سرش حرف بزنیم
تمام مردان متاهل آپارتمان برای تصاحبش نقشه داشتند
و هیچ کدام از زن ها چشم دیدنش را نداشت
همه
مدام قضاوتش می کردند و تهمت های کثیف می زدند
چند روز قبل
جنازه ی بو گرفته اش را از آپارتمانش بردند برای همیشه
زنی که بوی خوب عطر تنش تمام راه پله ها را زندگی می بخشید
زن زیبایی که هر شب لباس های همسرش را اتو می کشید
برایش غذای گرم می پخت
لباس های خواب متنوع می پوشید
و سایه ی همخوابگی اشان روی دیوار سرد اتاق خواب ؛حرص همه را درآورده بود
عادت داشتیم هر شب ساعتها به صدای عشق بازی با همسرش گوش بدهیم
برایش شعر می خواند
ترانه زمزمه می کرد
از اتفاقات روز ش برایش می گفت
نامش را صدها بار صدا می زد
......خانه را که مهرو موم کردند فهمیدم که سالهاست همسرش مرده است
تنها چیزی که در اتاق خوابشان پیدا کردیم
قاب عکسی از مردی بود که هنوز چشمانش
عاشقانه می نگریست
و ضبط صوتی که صدای خنده های مردی را به تکرار
دیدگاه ها (۲)

دیگران رااگر از ما خبری نیست چه باک !نازنینا ...!‌تو چرا بی ...

حواست هست به هر دری که می زنم دوستت دارم... #امیر_وجود #متن#...

چنان مشتاقم ای دلبر به دیدارتکه گر بر آید از دلم آهی بسوزد ه...

یک گوشه از شهردلی تنگ شده برایت!!باید باشی و ببینی...اخبار ب...

#سنگدل part 26با صدای خدمتکار ها از خواب بیدار شد اطرافش را ...

چپتر ۸ _ سایه های تارهوا سردتر از همیشه بود. باربارا با گلدا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط