یا غیرت الله
یا غیرت الله
چرا ای غرقه خون از خاک صحرا برنمیخیزی
حسین آمد به بالینت تو از جا بر نمیخیزی
نماز ظهر را با هم ادا کردیم در مقتل
بود وقت نماز عصر آیا بر نمیخیزی
خیام کودکان خالی بود از آب پر غوغا
تو ای سقای من از پیش دریا برنمیخیزی
منم تنها و تن های عزیزانم به خون غلتان
چرا بر یاری فرزند زهرا بر نمیخیزی
شکست از مرگ تو پشتم،برادر داغ تو کشتم
که می دانم دگر از خاک صحرا برنمیخیزی
به دستم تکیه کن برخیز با من در بر زهرا
که میبینم ز بی دستی تو از جا برنمیخیزی
چرا ای غرقه خون از خاک صحرا برنمیخیزی
حسین آمد به بالینت تو از جا بر نمیخیزی
نماز ظهر را با هم ادا کردیم در مقتل
بود وقت نماز عصر آیا بر نمیخیزی
خیام کودکان خالی بود از آب پر غوغا
تو ای سقای من از پیش دریا برنمیخیزی
منم تنها و تن های عزیزانم به خون غلتان
چرا بر یاری فرزند زهرا بر نمیخیزی
شکست از مرگ تو پشتم،برادر داغ تو کشتم
که می دانم دگر از خاک صحرا برنمیخیزی
به دستم تکیه کن برخیز با من در بر زهرا
که میبینم ز بی دستی تو از جا برنمیخیزی
- ۳۸۲
- ۰۹ مرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط