کاغذ جدا مداد جدا گریه می کند
کاغذ جدا مداد جدا گریه می کند/
شب تا سحر بدون ریا گریه می کند/
بر این دو چشم سرخ نگیرید خرده ای/
شاعر همیشه قبل عزا گریه می کند/
وقتی فراق همسفر شعر می شود/
چشمِ ردیف و قافیه ها گریه می کند/
وقتی که یک نفر علنی گریه میکند/
یعنی که بیشتر به خفا گریه می کند/
یک عمر میشود که امام زمان فقط/
بر داغ سید الشهدا گریه می کند/
گریه همیشه در همه جا گریه آور ست/
او گریه میکند که خدا گریه می کند/
رو سوی علقمه شده تنها برادری/
در حال التماسِ بیا گریه می کند/
باران گرفت و گشته تمام العطش ببین/
سقای دشت کرب و بلا گریه می کند/
شب تا سحر بدون ریا گریه می کند/
بر این دو چشم سرخ نگیرید خرده ای/
شاعر همیشه قبل عزا گریه می کند/
وقتی فراق همسفر شعر می شود/
چشمِ ردیف و قافیه ها گریه می کند/
وقتی که یک نفر علنی گریه میکند/
یعنی که بیشتر به خفا گریه می کند/
یک عمر میشود که امام زمان فقط/
بر داغ سید الشهدا گریه می کند/
گریه همیشه در همه جا گریه آور ست/
او گریه میکند که خدا گریه می کند/
رو سوی علقمه شده تنها برادری/
در حال التماسِ بیا گریه می کند/
باران گرفت و گشته تمام العطش ببین/
سقای دشت کرب و بلا گریه می کند/
- ۲.۲k
- ۰۹ مرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط