هرچه آیینه به توصیف تو جان کند نشد

هرچه آیینه به توصیف تو جان کند نشد
آه، تصویر تو هرگز به تو مانند نشد

گفتم از قصهٓ عشقت گرهی باز شود
به پریشانی گیسوی تو سوگند نشد

خاطرات تو و دنیای مرا سوزاندند
تا فراموش شود یاد تو هرچند نشد

من دهان باز نکردم که نرنجی از من
مثل زخمی که لبش باز به لبخند نشد

دوستان عاقبت از چاه نجاتم دادند
بلکه چون برده مرا هم بفروشند نشد
دیدگاه ها (۸)

یه حس مبهم!!!‍ هربار پنهان می‌شومهمبازی‌ام بزرگ می‌شودو یادش...

تقدیم به عزیزانی که نامی زیبا همچون مریم دارند.#مریم یعنی لط...

وقتی میگویم "حالی نپرسی یک وقت!؟..""پیامم را دیدی..؟""یعنی ی...

تمام این دسته گل ها تقدیم می کنم به دوستان گل ویسم به انان...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط