از پی خاطره هایم می آیی

از پی خاطره هایم می آیی
و پیدا می شوم در شکوه زندگی
می روی
و گم می شوم در سکوت ثانیه ها
با تو ای عشق
آسان می شود راه
و گاه آسان نیست رفتنم
با تو می توان وفادار بود
بی شکست سوگند ها
تا سخاوت دست هایی
گشوده تا دنیا
با تو می شود خندید
می شود گریست
و می شود ماند بر باور خویش
با تو دوست داشتن آسان است و
تنهایی درد نیست
با عشق کسی تنها نمی شود
با عشق می توان دید
می توان شنید ....
تو مرا
من تو را
دیدگاه ها (۳)

بهار در همین نزدیکیست....

(ب-ه-ا-ر)دخترم ...

مادر نامت را که می نویسمقلم می لرزددل می لرزدجهان آرام می شو...

.

فاصله ای برای زنده ماندن جیمین روی زانوهایش جلوی من ماند، مث...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط