تنگ آب از روزهای قبل خالی تر شده است

تنگ آب از روزهای قبل خالی تر شده است
زندگی در دوستی با مرگ عالی تر شده است
هر نگاهی می تواند خلوتم را بشکند
کوزه‌ی تنهایی روحم سفالی تر شده است
آخرین لبخند او هم غرق خواهد شد در آب
ماهِ در مرداب این شب ها هلالی تر شده است
گفت تا کی صبر باید کرد؟ گفتم چاره چیست؟!
دیدم این پاسخ، از آن پرسش سؤالی تر شده است
زندگی را خواب می دانستم اما بعد از آن
تازه می بینم حقیقت ها خیالی تر شده است
ماهی کم طاقتم! یک روز دیگر صبر کن
تنگ آب از روزهای قبل خالی تر شده است
شعر از فاضل نظری
دیدگاه ها (۷)

دستی که نان و نور به من داد می‌رود من مرده بودم او که مرا ز...

شاعر: سعید بیابانکیمگر چه ریخته ای در پیاله ی هوشمکه عقل و د...

تو هنوزم نگرانِ وزشِ باد، در موی منی ؟مسخِ افیونیِ افسانه ی ...

من غلام قمرم، غیر قمر هیچ مگوپیش من جز سخن شمع و شکر هیچ مگو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط