پرنسس من🤍🥂
#پرنسس_من🤍🥂
#part_41
- ساعت ۱ ظهره!... خرس هم انقد نمیخوابه!
+ خب به عَنَم!
- آیش....
خواستم حرفی بزنم که تهیونگ مانع شد
* خفه شید! گمشید بریم ناهار کوفت کنیم!
بعد از خوردن ناهار یون سوک رفت پای تلویزیون منم خواستم برم که تهیونگ دستمو کشید
* تو چت شده؟
- چی چم شده؟
* نگاهت به یون سوک متفاوت بود!
- باز چرت گفتی؟
* جدی میگم کوک!... خودت حواست نیست!
- خیلیم حواسم هست... نگام مثل همیشه بود..
* نوچ فرق داشت.... تو هیچوقت به دخترا نگاهم نمیکنی چه برسه اینجوری!
- گیر دادیا!
* آره!
- فحش میخوای؟
#part_41
- ساعت ۱ ظهره!... خرس هم انقد نمیخوابه!
+ خب به عَنَم!
- آیش....
خواستم حرفی بزنم که تهیونگ مانع شد
* خفه شید! گمشید بریم ناهار کوفت کنیم!
بعد از خوردن ناهار یون سوک رفت پای تلویزیون منم خواستم برم که تهیونگ دستمو کشید
* تو چت شده؟
- چی چم شده؟
* نگاهت به یون سوک متفاوت بود!
- باز چرت گفتی؟
* جدی میگم کوک!... خودت حواست نیست!
- خیلیم حواسم هست... نگام مثل همیشه بود..
* نوچ فرق داشت.... تو هیچوقت به دخترا نگاهم نمیکنی چه برسه اینجوری!
- گیر دادیا!
* آره!
- فحش میخوای؟
۴۸۷
۲۱ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.