پرنسسمن

#پرنسس_من🤍🥂
#part_40

+ خوشت میاد خودت برو باهاش لـ،،،ـاس بزن!

برگشتم به سمتش.

- پشت دستی میاد تو دهنتا!

+ گگگگ ( ادای جونگکوک رو در میاره )

- حالا جدی هیچ حسی بهش نداری؟

+ جونگکوک! ( با داد )

- مرض!.... گُرخیدم!

نیشخندی زد و دیگه حرفی نزد... منم دیگه چیزی نگفتم و الان فقط صدای موزیک تو ماشین می‌پیچید

بلاخره رسیدیم و از ماشین پیاده شدیم.... حسابی گرسنه شده بودیم واسه همین زود رفتیم لباس هامونو عوض کردیم و اومدیم پایین..

یون سوک رو مبل نشسته بود و یه تاپ و شلوارک مشکی هم تنش بود ... به بدن سفید و بی نقصش نگاهی انداختم.... تو اون لباسا خیلی خود نمایی میکرد... واقعا جذاب بود...
داشتم بهش نگاه میکردم... با مشتی که تهیونگ زد به پهلوم به خودم اومدم

* سلامممم.... خوبی؟؟؟ کی بیدار شدی؟؟؟

+ سلام.... نیم ساعت پیش بیدار شدم...

- مگه خرسی؟

+ ها؟

- ساعت 1 ظهره!... خرس هم انقد نمیخوابه!
دیدگاه ها (۱۹)

#پرنسس_من🤍🥂#part_41- ساعت ۱ ظهره!... خرس هم انقد نمیخوابه!+ ...

#پرنسس_من🤍🥂#part_42- فحش میخوای؟* چرت نگو... بیا بریم بازی ک...

#پرنسس_من🤍🥂#part_39قیافش توهم بود... انگار چیزی ذهنشو درگیر ...

#پرنسس_من🤍🥂#part_38بعد از اینکه جلسه تموم شد رفتم تو اتاق کا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط