پارت دوم
پارت دوم
اون مرده پیر میگه تو با من ازدواج
نمیکنی با تهیونگ ازدواج میکنی
بعد تیارو میبرند توی ماشین
یه دختری بهش میگه
قوانین اونجا رو
میگه که اونجا هیشکی تیونگ یا مستر کم
صدا نمیکنه همه باید بگن ارباب
ارباب همیشه ماسک میزنه
تا حالا کسی
قیافیشو ندیده
هر وقتم میاد همه باید سرشون پایین باشه
تیا :باشه سعی میکنم با این قوانون کنار بیام
میرسند اوایل ازدواج تیا و تیونگ عاشق هم نیستن
ولی کم کم عاشق هم میشن
تیونگ :این دختره خدمتکاره
یه مسابقه بین خدمتکار ها هست هرکی غذاش بهتر بود میشه از همه یه خدمت کار ها بالا تر روتبش تیا اول میشه
تیونگ :جمین تو بپای این دختره هستی
هرجا میره همراش باش
جمین:باشه
تیونگ هروقت تیا اونجا هست
یا هر وقت با تیا هست
اخلاقش مهربون تره یکی زندمیزند
تیونگ :تیا برو جواب بده
تیا میره
تیا: ارباب مصل اینه با شما کار دارن معموریت
براتون پیش امده
تهیونگ : جمین تیا هم بیار معموریت
بابای تیا قبلا معافیا بوده پس تیا میتونه از خودش دفاع کنه
تیا میدا
از فردای همون روز
تیا میشه خدمت کاره شخسی تهیونگ
یعنی روتبش از همه بالا تره و اگرخوب پیش بره یه ما فیا میشه
یه دختر میاد اونجا که بعد جانکوک خود ازدواج میکنه
تیا:خوب دختر خانم میتونی بری سره کارت
دختر: اخه مستر جعون گفتن شما خدمت کار منی
تیا :اها
جانکوک:خودم بهش گفتم
تیا: گفتم که باشه
اون مرده پیر میگه تو با من ازدواج
نمیکنی با تهیونگ ازدواج میکنی
بعد تیارو میبرند توی ماشین
یه دختری بهش میگه
قوانین اونجا رو
میگه که اونجا هیشکی تیونگ یا مستر کم
صدا نمیکنه همه باید بگن ارباب
ارباب همیشه ماسک میزنه
تا حالا کسی
قیافیشو ندیده
هر وقتم میاد همه باید سرشون پایین باشه
تیا :باشه سعی میکنم با این قوانون کنار بیام
میرسند اوایل ازدواج تیا و تیونگ عاشق هم نیستن
ولی کم کم عاشق هم میشن
تیونگ :این دختره خدمتکاره
یه مسابقه بین خدمتکار ها هست هرکی غذاش بهتر بود میشه از همه یه خدمت کار ها بالا تر روتبش تیا اول میشه
تیونگ :جمین تو بپای این دختره هستی
هرجا میره همراش باش
جمین:باشه
تیونگ هروقت تیا اونجا هست
یا هر وقت با تیا هست
اخلاقش مهربون تره یکی زندمیزند
تیونگ :تیا برو جواب بده
تیا میره
تیا: ارباب مصل اینه با شما کار دارن معموریت
براتون پیش امده
تهیونگ : جمین تیا هم بیار معموریت
بابای تیا قبلا معافیا بوده پس تیا میتونه از خودش دفاع کنه
تیا میدا
از فردای همون روز
تیا میشه خدمت کاره شخسی تهیونگ
یعنی روتبش از همه بالا تره و اگرخوب پیش بره یه ما فیا میشه
یه دختر میاد اونجا که بعد جانکوک خود ازدواج میکنه
تیا:خوب دختر خانم میتونی بری سره کارت
دختر: اخه مستر جعون گفتن شما خدمت کار منی
تیا :اها
جانکوک:خودم بهش گفتم
تیا: گفتم که باشه
۱۶.۷k
۲۵ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.