عشقی زیبا ز درخشان
عشقی زیبا ز درخشان
فصل ۱ پارت ۱
(در گرین هیلز زیر یه درخت گیلاس)
از زبان نویسنده(سونیک با تیلزه و باهم دراز کشیدن زیر درخت گیلاس)
سونیک" خوب تیلز به نظرت چی کار کنیم؟
تیلز: ممممم(داره فکر میکنه) نمیدونم...
تیلز" میخوای بریم پیش بقیه؟
(صدای گنجشگ ها روی درخت گلاسی که نشستن عوقا کردن و شروع کردن به خواندن)
سونیک: برای چی؟ این جوری که نمیتونم باهم تنها باشم
تیلز: میخوای دوتایی وقت بگذرونیم؟
سونبک: اره فقط من و تو!
(تیلز یکم سرخ شد)
سونیک: وای! چه قدر وقتی سرخ میشی کیوت تر از قبلت میشی!
سونیک پاشود و اومد جلوی تیلز و داستاشو (روی زمین گذاَشت جایی که تیلزدارز کشیده بود)
(تیلز هم بیشتر سرخ شد)
(چیزی هیچ کدومشون نگفتن و دم کوچیک سونیک داشت خیلی تند تکون میخورد جوری که انگار هیجان زدست)
تیلز:ام سونیک؟ داری چی میکنی
سونیک: هیچی فقط دارم به اون چهره ی نقاشی شدت نگاه میکنم
(تیلز کاملا سرخ شد)
(در ذهن سونیک : میخوام اونو ببوسم!)
(تیلز به کل استرس داشت تا حدی که داشت از استرس چشاش تکون میخورد)
(سونیک بلاخره تیلز رو از لب بوسید)
(سونبک بعد ۳ ثانیه بوس کردن از لب ولش کرد)
تیلز: تو الان؟ منو....بوسیدی؟
(سونیک به کل سرخ بود)
سونیک: اااره
تیلز: چرا با لکنت حرف میزنی؟
(یهو یه پرنده از بین دوتاشون رد شد انگار اون یه مرغ عشق بود!)
تیلز و سونیک:!
تیلز: دیدی اونو؟
سونیک:اره
تیلز: اون یه مرغ عشق بود....
سونیک: اره......
تیلز: سونیک
سونیک: تیلز
(هر دوشون اتفاقی به هم نگاه کردن چش ت چش شدن)
(بعد یهو صدای مرغ عشق اومد)
(هر دوشون سرخ شدن بیشتر و یکم خندیدن هردوشون)
تیلز : یه چیزی بگم؟
سونیک: بگو؟!
(تیلز بهش یکم به سونیک نزدیک تر شد)
تیلز: من دوست دارم!
(یهو کلی دسته ی مرغ عشق اونم ده تا اومد بالای سرشون پرواز کردن)
(سونبک یکم کپ کرد)
سونیک؛ منم دوست دارم
(کلی پرنده شروع کردن به خوندن واسه اون دوتا)
ادامه دارد
نویسنده: چطور شد؟ نظرتون رو تو کامنت بگید
فصل ۱ پارت ۱
(در گرین هیلز زیر یه درخت گیلاس)
از زبان نویسنده(سونیک با تیلزه و باهم دراز کشیدن زیر درخت گیلاس)
سونیک" خوب تیلز به نظرت چی کار کنیم؟
تیلز: ممممم(داره فکر میکنه) نمیدونم...
تیلز" میخوای بریم پیش بقیه؟
(صدای گنجشگ ها روی درخت گلاسی که نشستن عوقا کردن و شروع کردن به خواندن)
سونیک: برای چی؟ این جوری که نمیتونم باهم تنها باشم
تیلز: میخوای دوتایی وقت بگذرونیم؟
سونبک: اره فقط من و تو!
(تیلز یکم سرخ شد)
سونیک: وای! چه قدر وقتی سرخ میشی کیوت تر از قبلت میشی!
سونیک پاشود و اومد جلوی تیلز و داستاشو (روی زمین گذاَشت جایی که تیلزدارز کشیده بود)
(تیلز هم بیشتر سرخ شد)
(چیزی هیچ کدومشون نگفتن و دم کوچیک سونیک داشت خیلی تند تکون میخورد جوری که انگار هیجان زدست)
تیلز:ام سونیک؟ داری چی میکنی
سونیک: هیچی فقط دارم به اون چهره ی نقاشی شدت نگاه میکنم
(تیلز کاملا سرخ شد)
(در ذهن سونیک : میخوام اونو ببوسم!)
(تیلز به کل استرس داشت تا حدی که داشت از استرس چشاش تکون میخورد)
(سونیک بلاخره تیلز رو از لب بوسید)
(سونبک بعد ۳ ثانیه بوس کردن از لب ولش کرد)
تیلز: تو الان؟ منو....بوسیدی؟
(سونیک به کل سرخ بود)
سونیک: اااره
تیلز: چرا با لکنت حرف میزنی؟
(یهو یه پرنده از بین دوتاشون رد شد انگار اون یه مرغ عشق بود!)
تیلز و سونیک:!
تیلز: دیدی اونو؟
سونیک:اره
تیلز: اون یه مرغ عشق بود....
سونیک: اره......
تیلز: سونیک
سونیک: تیلز
(هر دوشون اتفاقی به هم نگاه کردن چش ت چش شدن)
(بعد یهو صدای مرغ عشق اومد)
(هر دوشون سرخ شدن بیشتر و یکم خندیدن هردوشون)
تیلز : یه چیزی بگم؟
سونیک: بگو؟!
(تیلز بهش یکم به سونیک نزدیک تر شد)
تیلز: من دوست دارم!
(یهو کلی دسته ی مرغ عشق اونم ده تا اومد بالای سرشون پرواز کردن)
(سونبک یکم کپ کرد)
سونیک؛ منم دوست دارم
(کلی پرنده شروع کردن به خوندن واسه اون دوتا)
ادامه دارد
نویسنده: چطور شد؟ نظرتون رو تو کامنت بگید
- ۲.۴k
- ۰۴ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط