زیباترین حرف هایم را
زیباترین حرفهایم را
چون دانههای گندم،در جیب میریزم
و نسیم،میبردم تا وعدهگاه
آنجا که از میان تمام کبوترها
تنها تویی که مرا میدانی
به راستی چه میشود مرا؟
بیا و یکبار
مرا نبین،تماشا کن
مرا نشنو،گوش کن
با من قدم نزن،بیا
با من پرواز نکن،بمان
من با تو زیباترین سکوتم را قسمت خواهم کرد
من با تو از شعرهایم سخن خواهم گفت
من با تو پایان را آغاز میکنم
من با تو آغاز میکنم جهان را
مرا چه میشود که شعر،
انگشت کوچک دست چپم را میکشد
زیباترین لبخندت را پوشیدهام
زیباترین پروازت را بخوان
زیرا ایستادهاند به نظاره زمینیان و آسمانیان
و کلمات پیرامونت را توک بزن،
بوسیدهام آن ها را
آسمان را ببوس
درآغوشش کشیدهام
به من اشاره کن با پلک
چشمهایت را خواب دیدهام
خوشا تو
که شعر شدن میدانی و خوشا من که خواندنت را
خوشا جهان را که لبخند تو زایید
از شعری که به پای راست کبوتری بسته شد!
#حامد_نیازی
#جانان❤ ️
🍂
چون دانههای گندم،در جیب میریزم
و نسیم،میبردم تا وعدهگاه
آنجا که از میان تمام کبوترها
تنها تویی که مرا میدانی
به راستی چه میشود مرا؟
بیا و یکبار
مرا نبین،تماشا کن
مرا نشنو،گوش کن
با من قدم نزن،بیا
با من پرواز نکن،بمان
من با تو زیباترین سکوتم را قسمت خواهم کرد
من با تو از شعرهایم سخن خواهم گفت
من با تو پایان را آغاز میکنم
من با تو آغاز میکنم جهان را
مرا چه میشود که شعر،
انگشت کوچک دست چپم را میکشد
زیباترین لبخندت را پوشیدهام
زیباترین پروازت را بخوان
زیرا ایستادهاند به نظاره زمینیان و آسمانیان
و کلمات پیرامونت را توک بزن،
بوسیدهام آن ها را
آسمان را ببوس
درآغوشش کشیدهام
به من اشاره کن با پلک
چشمهایت را خواب دیدهام
خوشا تو
که شعر شدن میدانی و خوشا من که خواندنت را
خوشا جهان را که لبخند تو زایید
از شعری که به پای راست کبوتری بسته شد!
#حامد_نیازی
#جانان❤ ️
🍂
۳۳۵
۱۰ دی ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.