من شوهرتم پارت

من شوهرتم (پارت۸)
*باشه مخالفت نمیکنم اگه این چیزیه که تو میخوای باشه
ازدید جین
رفتم توی اتاق مشترکمون لباسام رو عوض کردم ای کاش نمیتونستم به ا.ت بگم به خاطر خودش هست که این کارو میکنم
فلش بک دوساعت پیش
&الو دیگه چیه
@ جناب کیم حرفم هنوز تموم نشده
&مشکل تو با بابامه به من و زنم چیکار داری
@ دوتا راه دارین یا زنتون رو طلاق میدید  یا به زودی جنازشو پیدا میکنید
&چی
@ الان حدود ۵۰ نفر از افرادم تفنگ روی همسرتون نشونه گرفتن انتخاب کنید
&باشه باشه طلاقش میدم لطفاتمومش کن
پدرم رئیس یه باند شرط بندی بود من و مامانم از پیشش رفته بودیم چون اون یه عوضی بود و فقط مشکل درست می‌کرد دوسال پیش یه خرابکاری کرد ولی فرار کرد الانم افراد دشمناش یکی یکی میان سراغ من مجبورم از ا.ت طلاق بگیرم وقتی همه چی حل شد برمیگردم پیشش
(پنج سال بعد)
باورم نمیشه پنج سال گذشته بعد از جدا شدنم از جین فهمیدم باردارم ولی اون موقع دیگه امده بودم آمریکا واسه همیت بچمو مخفیانه بزرگش کردم تیا الان چهار سال و نیمه هست عاشقشم دخترم بعد از جین تنها دلیل زندگیمه دلم برای جین تنگ شده توی این ۵ سال توی آمریکا مستقل زندگی کردم توی یک شرکت منشی هستم چون شرکت بزرگی هست حقوق ها شم زیاده و واسه زندگی من و تیا خوبه
از سرکار برگشتم پرستار تیا رفت منم روی کاناپه نشستم خیلی خسته بودم
تیا. مامان بیا نقاشیمو ببین
*الان عزیزم میام
رفتم توی اتاقم تا لباس راحتی بپوشم که یکی در زد
*تیا مامان جان درو باز کن
تیا. چشم مامانی
*تیا کی بود مامان جون تیا تیا
تیا با جیغ دوید سمتم
* چیشده مامان
تیا. یه آقای غریبه امد تو خونه