از چه بنویسم

- از چه بنویسم . .
از دلتنگی‌هایم که دائمی شده؟!
یا از نبودن‌هایت که معلوم نیست تا چقدر مانده به ابدیت قرار است ادامه بیابد؟!
از کدام بنویسم که دلت نشکند و تلخ نباشد . .
که بعدها نگویی نامه‌هایت زهر دارند .
نه . .
بگذار از خودِ خودِ تو ؛
که در تمام لحظاتم نیستی امّا بودنت حس میشود بنویسم .
از چشم‌هایت بنویسم که وقتِ باریدن چقدر مظلوم می‌شدند . .
و وقت خندیدن ؛
زیباترین چشم‌خند دنیا را نصیب من میکردند .
چه زیبا نگاهی داشتی و چه مهربان چشمانی . .
ابدی جان باور کن فراموش نمیشوند آن دو تیله‌ی سیاه حتی با مرگ .
حتی با بیماری‌های شوم .
بگذار از دست‌های گرمت بنویسم که بودنشان در دستانم خوشبختی بود و ن بی‌نهایتِ بدبختی .
از نفس‌هایت ، از بوسیدنت ، از بودنت ، از خندیدنت ، از گریستنت .
از چه و چه و چه . .
الا دل .
که از دلت نمیتوان نوشت .
مثل همان‌ وقتی که از خدا نمی‌توان در
قلم وصفی آورد .
بد به‌ حال آنانی که تو را نمی‌شناسند
و نمی‌دانند موهبت هم‌دل شدن با تو حتی ثانیه‌ای چقدر دلپذیر و زندگی‌بخش است
ابدی جان . .
دور که می‌شوی حجم دوست‌داشتنم
نسبت به تو بیشتر و بیشتر می‌شود .
و چه حیف که با دورتر شدنت سرمای حوالی تو هم بیشتر می‌شود .
دلتنگِ بی‌وفایی‌هایِ همیشگی‌ات هستم .
و باز اگر دوریت را طاقت آوردم مینویسم از خودت . .
برای خودت که خیلی وقت هست گمش کرده‌ای . . )!🖇'🪧

#علی_سیدصالحی


#نوشته #طبیعت #میز #سفره #لیوان #سبز #صندلی #آرامش #عاشقانه
دیدگاه ها (۰)

- در مست ترین حالتِ ممکن نوشته بود :دلم میخواد زندگیمو مثل ی...

- سرشو گذاشته بود رو گل‌هایِ دامنم ؛و همین‌طور ك به روبه‌رو ...

ما نیازمند شجاعت حذف‌کردن هستیم. حذف جزئیات ؛ حذف گذشته ؛حذف...

- به خویش می‌گویم : خوشا به حال کسی که در هیاهوی این روزگار ...

وقتی دلت از همه ی دنیا می گیرهوقتی قفل دلت حتی با خنده هم با...

خیلی وقت است ،دلم میخواهد قلمم را بردارم ، تمام حرف هایم را ...

آدم همیشه از اون چیزی که داره... بیشتر می خواد...به هفته‌ای ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط