پارت ۳
پارت ۳
به آکوتاگاوا دستور دادم ا.ت رو ببره بیمارستان .... فئودور خودت رو مرده فرض کن....
بعد از کلیدرگیری فئودور رو گرفتیم و بردیم شکنجه گاه مافیا بندر.......
_تو بودی که ا.ت رو شکنجه داد؟
_هه استخونات رو خورد میکنم من عضو گوسفندا بودم
فتیم جلوش و شکنجش دادیم در آخر هم بهش گفتیم
_لبخند:) ( مثل همون عکس پست)
بعد از کشتنش به سمت بیمارستان رفتیم و ا.ت رو روی تخت دیدیم
_دازای
_ا.ت!
_چرا مراقب خودت نیستی؟؟ اگه میمردی هق من چیکار میکردم؟
_ببخشید دازای
_دیگه منو نترسون
به آکوتاگاوا دستور دادم ا.ت رو ببره بیمارستان .... فئودور خودت رو مرده فرض کن....
بعد از کلیدرگیری فئودور رو گرفتیم و بردیم شکنجه گاه مافیا بندر.......
_تو بودی که ا.ت رو شکنجه داد؟
_هه استخونات رو خورد میکنم من عضو گوسفندا بودم
فتیم جلوش و شکنجش دادیم در آخر هم بهش گفتیم
_لبخند:) ( مثل همون عکس پست)
بعد از کشتنش به سمت بیمارستان رفتیم و ا.ت رو روی تخت دیدیم
_دازای
_ا.ت!
_چرا مراقب خودت نیستی؟؟ اگه میمردی هق من چیکار میکردم؟
_ببخشید دازای
_دیگه منو نترسون
۳.۰k
۰۵ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.