پارم کردید بخدا
#تصادفی
پارت ۴
ویو کوک
و د ففففففف
لئو:وا اینکه ا.ته
_میشناسیش؟؟
لئو:اره توی بچگی با هم دوست بودیم چند سال بود دنبالش بودم
ته:خیله خب حالا خاطرات اتاد سال میشتو تعریف نکن خوبش کننن
لئو:یا هفتاد سال چیه من خودم ۲۴ سالمهههه
جیم:واییی بسهههههه ببین لین چشههه
_راس میگههه
لئو:خیله خب وایسین
بعد از ۲۵ مین
خب چیزیش نیس فقط از شوک زیاد غش کرده بچه
_هوفففف عجب گیری کردیما عین فیلم ترکی شد
لئو:هن
_بابا لین اول مجبور شد بیاد توی اتاق من بعد دید منم ذوق کرد بعد این دوتا رو دید دوباره ذوق کرد بعدش معلوم شد طراح مد ماس بعدش غش کرد بعدش معلوم شد با تو توی بچگی رفیق بوده هوففف
ته: و د فف چقد خرتورخه
جیم:حالا کی به هوش میاد؟
لئو معلوم نیست من خودم پیشش میمونم
ته:منم
جیم:منم
_هوی هوی اینجا اتاق منه هاااا هیچ کس نمیتونه بمونه
لئو:یعنی چیی من میخوام ببینمش یادش میاد من یا نه
_گفتم کسی نمیتونه(جدی)
لئو:منم گفتم من رفیق بچگیاشم(جدی
(اوه اوه جدی در جدی شد😔😂)
ته:بس کنیددد ا.ت به هوش اومد
لئو:ا.ت ا.ت خوبیی
+ای سرمم وا تو چقد اش.... لئووووووو
لئو:اهوم خودمممم
ویو ا.ت
عررررر لئو بودددد رفیق صمیمیه بچگیاممممم
+عرررر لئوووووو
پریدم بغلش
لئو:او او دختر مراقب باششش
+عرررر دلم برات تنگ شده بوددد
لئو:منم دختر
_اهم ببخشید
+اووو کوک این رف....
_گفت لئو
+اها خوبه
راستی تو اینجا چیکار میکنی مگه نرفته بودی امریکا؟
لئو:چرا رفته بودم ولی برگشتم
+اهاا اونوقت اینجا چیکار میکنی
لئو:من...
_لئو دختر شخصیه منه
+اووووو چقد خرتوخر شد
عه تهیونگ و جیمین رفتننن
ته و جیم: نه هستیم
+عه وااا عررر باورم نمیشههههه
داشتم عر میزدم که.........
ادامه دارد
پارت ۴
ویو کوک
و د ففففففف
لئو:وا اینکه ا.ته
_میشناسیش؟؟
لئو:اره توی بچگی با هم دوست بودیم چند سال بود دنبالش بودم
ته:خیله خب حالا خاطرات اتاد سال میشتو تعریف نکن خوبش کننن
لئو:یا هفتاد سال چیه من خودم ۲۴ سالمهههه
جیم:واییی بسهههههه ببین لین چشههه
_راس میگههه
لئو:خیله خب وایسین
بعد از ۲۵ مین
خب چیزیش نیس فقط از شوک زیاد غش کرده بچه
_هوفففف عجب گیری کردیما عین فیلم ترکی شد
لئو:هن
_بابا لین اول مجبور شد بیاد توی اتاق من بعد دید منم ذوق کرد بعد این دوتا رو دید دوباره ذوق کرد بعدش معلوم شد طراح مد ماس بعدش غش کرد بعدش معلوم شد با تو توی بچگی رفیق بوده هوففف
ته: و د فف چقد خرتورخه
جیم:حالا کی به هوش میاد؟
لئو معلوم نیست من خودم پیشش میمونم
ته:منم
جیم:منم
_هوی هوی اینجا اتاق منه هاااا هیچ کس نمیتونه بمونه
لئو:یعنی چیی من میخوام ببینمش یادش میاد من یا نه
_گفتم کسی نمیتونه(جدی)
لئو:منم گفتم من رفیق بچگیاشم(جدی
(اوه اوه جدی در جدی شد😔😂)
ته:بس کنیددد ا.ت به هوش اومد
لئو:ا.ت ا.ت خوبیی
+ای سرمم وا تو چقد اش.... لئووووووو
لئو:اهوم خودمممم
ویو ا.ت
عررررر لئو بودددد رفیق صمیمیه بچگیاممممم
+عرررر لئوووووو
پریدم بغلش
لئو:او او دختر مراقب باششش
+عرررر دلم برات تنگ شده بوددد
لئو:منم دختر
_اهم ببخشید
+اووو کوک این رف....
_گفت لئو
+اها خوبه
راستی تو اینجا چیکار میکنی مگه نرفته بودی امریکا؟
لئو:چرا رفته بودم ولی برگشتم
+اهاا اونوقت اینجا چیکار میکنی
لئو:من...
_لئو دختر شخصیه منه
+اووووو چقد خرتوخر شد
عه تهیونگ و جیمین رفتننن
ته و جیم: نه هستیم
+عه وااا عررر باورم نمیشههههه
داشتم عر میزدم که.........
ادامه دارد
۱۳.۲k
۰۷ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.