باور نداشتم که زنی بتواند شهری را بسازد و به آن آفتاب و دریا ببخشد و تمدن. دارم از یک شهر حرف میزنم! تو سرزمین منی! صورت و دست های کوچکت، صدایت، من آنجا متولد شده ام و همان جا می میرم! | نزار قبانی |
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.