پارت ⁷
پارت ⁷
ات زیاد خورده بود و اون وسط داشت میرقصید و یورا و کوکم داشتن سعی میکردم از اون همه جمعیت بگیرن اینو بیارن بیرون ولی نمیومد دیگه حوصلم سر رفته بود دیدم نمیتونن کاری کنن بلند شدم رفتم سمت ات دستشو گرفتم
-بیا بریم
+کجاااا ددی جونمممممممم *مست
-ات بیا بریم
+ولم کن
&ته میتونی ات و ببری خونش؟
-میبرم
∆باشه پس بای
-بای
شبیه یه گونی گرفتم بغلش کردم گذاشتمش تو ماشین *-* عجب سنگینه این بچه کمرم درد گرفت
سوار ماشین شدم و گرفتم راه افتادم مسیر خونه رو کوک داده بود پس بلد بودم
+ددی
-چته؟
+تو *مست
تو ب بیمار منی... چرا؟؟؟ چرا مرخصت کردم؟
-نمیدونم 😐
+هه تو بهم گفتی هر*زه من حتی من حتی دوست پسرم نداشتم ولی تو بهم گفتی
-اشتباه کردم خوبه؟
+ نهههه میخوام بهت نشون بدم 📿
-یعنی چی 😑
+ بریم خونه من من بهت نشون بدم
-خدایا چی میگی؟
+تو ددی منی اشکال نداره
-خنده اوم اوکی بهم نشون بدیا
+چ چشم ددی
خدایا این بچه چی میگه رسیدم دم در خونش گرفتم داباره بغلش کردم کلیدو از کیفش در اوردم و در و باز کردم رفتم سمت اتاقش
گذاشتمش رو تخت که کراواتم رو گرفت
-چیزی میخوای
+تو رو
ات زیاد خورده بود و اون وسط داشت میرقصید و یورا و کوکم داشتن سعی میکردم از اون همه جمعیت بگیرن اینو بیارن بیرون ولی نمیومد دیگه حوصلم سر رفته بود دیدم نمیتونن کاری کنن بلند شدم رفتم سمت ات دستشو گرفتم
-بیا بریم
+کجاااا ددی جونمممممممم *مست
-ات بیا بریم
+ولم کن
&ته میتونی ات و ببری خونش؟
-میبرم
∆باشه پس بای
-بای
شبیه یه گونی گرفتم بغلش کردم گذاشتمش تو ماشین *-* عجب سنگینه این بچه کمرم درد گرفت
سوار ماشین شدم و گرفتم راه افتادم مسیر خونه رو کوک داده بود پس بلد بودم
+ددی
-چته؟
+تو *مست
تو ب بیمار منی... چرا؟؟؟ چرا مرخصت کردم؟
-نمیدونم 😐
+هه تو بهم گفتی هر*زه من حتی من حتی دوست پسرم نداشتم ولی تو بهم گفتی
-اشتباه کردم خوبه؟
+ نهههه میخوام بهت نشون بدم 📿
-یعنی چی 😑
+ بریم خونه من من بهت نشون بدم
-خدایا چی میگی؟
+تو ددی منی اشکال نداره
-خنده اوم اوکی بهم نشون بدیا
+چ چشم ددی
خدایا این بچه چی میگه رسیدم دم در خونش گرفتم داباره بغلش کردم کلیدو از کیفش در اوردم و در و باز کردم رفتم سمت اتاقش
گذاشتمش رو تخت که کراواتم رو گرفت
-چیزی میخوای
+تو رو
۱.۳k
۱۲ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.