اللهم صل عل محمد وآل محمد وعجل

اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّلْ فَرَجَهُم🕌

✍🌱روزی مردی جوان از کنار رودی می‌گذشت...
پیرمردی را در آنجا دید،
جویای حال پیرمرد شد.
پیر گفت: 👈می‌خواهم از رود رد شوم، ولی چون چشمانی کم سو دارم و رود هم خروشان است، نمیتوانم.❌
🔆جوان کمک کرد و پیرمرد را از رود گذراند.
سپس پیرمرد از وی تشکر کرد و هر کدام به راه خود ادامه دادند.☑️

☄پس از مدتی جوان پیرمرد را دید جلو رفت و پرسید: ای پیرمرد مرا میشناسی❓
☄پیر جواب داد: نه نمیشناسم.⚡️
☄جوان گفت: من همانم که تو را از آب رد کردم...✅
☄پیر دوباره تشکر کرد و دعای خیر برای جوان کرد.💦
☄پس از مدتی دوباره همدیگر را ملاقات کردند و دوباره همان حرف ها رد و بدل شد و این ملاقات چند بار تکرار شد‼️
☄روزی دیگر جوان دوباره پیرمرد را دید جلو رفت و پرسید: ای پیر مرا میشناسی⁉️
پیر که چشمانی کم سو داشت، جواب داد: نه نمیشناسم.💢
☄جوان گفت: من همانم که تو را از آب رد کردم‼️
☄پیر که دیگر از حرفهای جوان خسته شده بود، جواب داد: ای کاش آب مرا میبُرد ولی تو مرا از آب رد نمیکردی😔
قصه ماست...
یک کار خوب که برای کسی انجام می‌دهیم، هِی یادآوری می‌کنیم❗️

💦کارهای خوب را بی منت و گوش زدِ مدام انجام بدهید تا برکت یابد.💦

🌟بقره 264⏬
✨(يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذَىٰ كَالَّذِي يُنْفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ وَلَا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ۖ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ صَفْوَانٍ عَلَيْهِ تُرَابٌ فَأَصَابَهُ وَابِلٌ فَتَرَكَهُ صَلْدًا ۖ لَا يَقْدِرُونَ عَلَىٰ شَيْءٍ مِمَّا كَسَبُوا ۗ
وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ)✨

🍃ای کسانی که ایمان آورده اید! صدقه های خود را با منت و آزار، باطل مکنید، مانند کسی که مالش را برای نشان دادن به مردم، انفاق می کند، و به خدا و روز قیامت ایمان ندارد، پس مثل او همچون مثل سنگ صافی است که برروی آن (اندکی) خاک باشد.❌
⚡️آنگاه باران تندی به آن برسد، و آن را صاف و سخت بر جای گذارد. آنان (ریا کاران) از آنچه که انجام داده اند چیزی به دست نمی آورند، و خداوند گروه کافران را هدایت نمی کند
دیدگاه ها (۰)

هنگام سکته مغزی پیش از رسیدن اورژانس چه کنیم؟

پيامبر خدا صلى‏ الله ‏عليه و ‏آله و سلّم :بر شما باد خوردن خ...

#پیرمرد ی تمام عمرش را بین #بازار و #کوچه سر می کردهرکسی بار...

پیر مردی تمام عمرش را بین بازاروکوچه سر می کردهرکسی بار در د...

دستمال شیکی از جیبش درآورد و مشغول برق انداختن دو چشم مار که...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط