پارت نود وشش

#پارت نود وشش


نازنین:
از نگاهش متعجب شدم
- داشتی می گفتی
موهام رو از رو شونه اش کنارزدلبمو گزیدم ورفتم عقب
امیر علی : برو اتاقم الان میام
رفتم اتاقش وداشتم کتاب رو نگاه می کردم که چی بود که نمی فهمیدمش وامیر علی بلد بود
با کشیدن صندلی سرمو بلند کردم ونگاش کردم به صندلی اشاره کرد نشستم خم شد و برام توضیح می داد خوب که یاد گرفتم خودم توضیح دادم سری تکون داد وگفت : خوبه ولی وقتی زبان می خونی باید سعی کنی اول یادش بگیری نه اینکه فقط حفظ کنی مثله زبان مادری خودمون
- بد حرف می زنم
امیر علی : کتابی حرف می زنی تو کلمات مکث می کنی
- خوب سخته
امیر علی : سخت که نیست فقط باید تمرین کنی این مکالمه رو باهم کارمی کنیم
اون خط اول رو خوند ومن دوم راست می گفت اون قشنگ ورون می خوند ومن اصلا سختم بود مکالمه رو که خوندیم گفت : حتا یکم تلاش نکردی رُز پاشو برو درس هات رو بخون هر وقت وقت کردی تمرین کن زبانت رو قوی کن
- ممنون
نگاهش رو موهام بود کنارشون زدم وگفتم : میشه یه سوال بپرسم
امیر علی : بگو
- چرا بهم میگی رُز
امیر علی :چون اسمته
- اسمم شش ساله عوض شده
امیر علی : اسم منم امیر علی ولی فقط رهام میگه علی
- چون باهات صمیمی ولی تو میگی رُز
امیرعلی : چون منم الان باهات صمیمی شدم
- اره مثلا اونوقت ها نگاهمم نمی کردی
امیر علی : اونوقت اونوقت بود الانم الانه
- من برم ممنون
لبخند کمرنگی زد ومن به این فکر می کردم امروز چقدر قشنگ می خندید
دیدگاه ها (۴)

#پارت نودوهفت نازنین : امیر علی بیرون بود وراحت می تونستم بر...

#پارت نود وهشت امیر علی : تو خیابون که داشتم با رهام راه می ...

#پارت نود وپنج امیر علی : چند روزی بود منتطر تماس هستی بودم ...

#پارت نود وچهار امیر علی :بخاطر بی خوابی دیشب خیلی خوابیده ب...

میان دو نگاه

پارت : ۱۸

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط