فراتر از دوستی قسمت ⁵⁰ [قسمت آخر]
فراتر از دوستی قسمت ⁵⁰ [قسمت آخر]
هیونجین فیلیکس رو گرفت و شروع کرد به قلقلک دادنش هیونجین میدونست که فیلیکس از ناحیه گردن خیلی قلقلکیه پس از همون ناحیه قلقلکش داد و در آخر ولش کرد و بعد فیلیکس و نارا رو محکم بغل کرد .
یک آدم میتواند زندگی ای برای شما اضطراب آور باشد را ، شیرین کند و باعث ادامه دادن شود ؛ آن فرد میتواند اول مثل یک دوست باشد و کمکم متوجه شوید دیگر به عنوان یک دوست دوستش ندارید دوست دارید معشوقه شما باشد تا به او عشق بورزید .
فردی نوشت ، فردی خواند ، فردی عاشق شد ، فردی متنفر شد ، فردی رفت ، فردی ماند ، فردی مرد ، فردی زنده ماند ؛ من می نویسم ، تو بخوان ، من عاشقت می شوم ، تو از من متنفر شو ، من میروم ، تو بمان ، من میمیرم تو زنده بمان .
تو مرا یک بار بوسیدی و من هزاران بار حسش کردم ، تو مرا یک بار در آغوش گرفتی و من هزاران بار حسش کردم ، تو مرا یه بار لمس کردی و من هزاران بار حسش کردم میدانی ! راستش من خودم را باخته ام به آن تیله های آبی ات شاید نگویم ولی این را باور کن حتما !
زیبای من اگر شیطان تو را میدید؛
چشمانت را میبوسید و توبه میکرد.
فقط تو...تا ابد!
معجزه زندگیم تو بودی...
خوشبختی بدون تو هیچ معنایی ندارد!
ممنونم که اومدی،خیلی دوستت دارم فرشته زیبای من!
لی فیلیکس ممنونم که با آمادنت به زندگی ام معنا بخشیدی ، گاه دوست نداشتم حرف بزنم ولی نگاه کردن به چشم هایت بهترین درمان برای خستگی هایم بود .
از اعماق وجودم ، با تک تک سلول هایم ، با تک تک مولکول هایم دیوانه وار عاشقت هستم و میپرستمت فرشته ی نجات من !
می خواهم بگویم هر وقت توانستم شمردن تک تک ستاره های آسمان را تمام کنم دست از دوست داشتنت بر میدارم فرشتهی نجات من !
تک تک ستاره های آسمان را پایین می آورم فقط و فقط برای گوشه چشم و نگاهی از تو تا برایم لبخند بزنی و در کنارم باشی .
دوستت دارم تا ابد ؛ تا جان دارم به تو عشق خواهم ورزید .
-هوانگ هیونجین£
صفحه ی دیگری پر شد ، دفتر دیگری پر شد ، برگ درختی افتاد ، پرنده ها پرواز کردند ، این فصل از داستان زندگی ما هم به پایان رسید ، ممنونم که همه جوره منو پذیرفتی پسرکم .
پایان...★ .
پذیرای نفرین ، فحش ، زجه و نظرات شما در هر کجا هستیم🗿🚶🏻♀️💔🤌
هیونجین فیلیکس رو گرفت و شروع کرد به قلقلک دادنش هیونجین میدونست که فیلیکس از ناحیه گردن خیلی قلقلکیه پس از همون ناحیه قلقلکش داد و در آخر ولش کرد و بعد فیلیکس و نارا رو محکم بغل کرد .
یک آدم میتواند زندگی ای برای شما اضطراب آور باشد را ، شیرین کند و باعث ادامه دادن شود ؛ آن فرد میتواند اول مثل یک دوست باشد و کمکم متوجه شوید دیگر به عنوان یک دوست دوستش ندارید دوست دارید معشوقه شما باشد تا به او عشق بورزید .
فردی نوشت ، فردی خواند ، فردی عاشق شد ، فردی متنفر شد ، فردی رفت ، فردی ماند ، فردی مرد ، فردی زنده ماند ؛ من می نویسم ، تو بخوان ، من عاشقت می شوم ، تو از من متنفر شو ، من میروم ، تو بمان ، من میمیرم تو زنده بمان .
تو مرا یک بار بوسیدی و من هزاران بار حسش کردم ، تو مرا یک بار در آغوش گرفتی و من هزاران بار حسش کردم ، تو مرا یه بار لمس کردی و من هزاران بار حسش کردم میدانی ! راستش من خودم را باخته ام به آن تیله های آبی ات شاید نگویم ولی این را باور کن حتما !
زیبای من اگر شیطان تو را میدید؛
چشمانت را میبوسید و توبه میکرد.
فقط تو...تا ابد!
معجزه زندگیم تو بودی...
خوشبختی بدون تو هیچ معنایی ندارد!
ممنونم که اومدی،خیلی دوستت دارم فرشته زیبای من!
لی فیلیکس ممنونم که با آمادنت به زندگی ام معنا بخشیدی ، گاه دوست نداشتم حرف بزنم ولی نگاه کردن به چشم هایت بهترین درمان برای خستگی هایم بود .
از اعماق وجودم ، با تک تک سلول هایم ، با تک تک مولکول هایم دیوانه وار عاشقت هستم و میپرستمت فرشته ی نجات من !
می خواهم بگویم هر وقت توانستم شمردن تک تک ستاره های آسمان را تمام کنم دست از دوست داشتنت بر میدارم فرشتهی نجات من !
تک تک ستاره های آسمان را پایین می آورم فقط و فقط برای گوشه چشم و نگاهی از تو تا برایم لبخند بزنی و در کنارم باشی .
دوستت دارم تا ابد ؛ تا جان دارم به تو عشق خواهم ورزید .
-هوانگ هیونجین£
صفحه ی دیگری پر شد ، دفتر دیگری پر شد ، برگ درختی افتاد ، پرنده ها پرواز کردند ، این فصل از داستان زندگی ما هم به پایان رسید ، ممنونم که همه جوره منو پذیرفتی پسرکم .
پایان...★ .
پذیرای نفرین ، فحش ، زجه و نظرات شما در هر کجا هستیم🗿🚶🏻♀️💔🤌
۱۵.۴k
۰۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.