تابوت شهید که آمد ...مادر کفن را باز کردفرزند دلبندش ؛سر در بدن نداشتخندید و گفت :قول داده بود بیاید و آمد ...پسرم همیشه "سرش" میرفت ، "قولش" نمیرفتمثل الان...