ایشون

~ایشون ..
-چی چی
~هیچی شوخی کردم میتونید فردا مرخصش کنید
&دکتر ما رو سکته دادی

+ب...ب...بچه ها
-خوشگل...چیز رزان بیدار سدی
+اره
-من دیگع طاقت ندارم قبول میکنی دوست دخترم بشی
+تعجب
-تو قول دادی
✓چیشده
+خب داداش تو حاضری
✓باید دلمو ببری شاید
+ای روانییی
✓خارم من تو رو به این اسونیا شوهر نمیدوم
+الان حالامو میگیری بعد من حالتو میگیرمااا
✓🤣🫵
+پدر سوختههه
✓خودتی
-عه بسه تمومش کنید

یک هفته بعد
+شوگا بلاخره جواب مثبت داد و ما رفتیم برای خرید جیمی هی میگفت
نچ این خیلی زشته..نه این بازه..نه این بستس....نه این استیش کوتاهه...استینش بلنده....تورش کوتاهه
دیگه عصبانی شده بودم بخدا میگفت زشته منصرف میشدم
+خوبه این
-.....
+هوی
-....
خوشگله یا نه😠
-خ..خیلی خوشگل شدی
+ممنونمممم من میرم عوض کنم بخرمش
-ب..باشه

روز عروسی
+خب من امادم
&خیلی خوشگلی
+بریمااا
&باشه بابا

خانم پارک چهیونگ حاضرین تموم عمرتون رو با اقای پارک جیمین بگذرونید
+قسم میخورم داخل تموم خوشی و ناخوشی کنارش باشم ب..
&وایستید
+چیشده
&اقای پارک می خوام یه چیزی بگم
-چیشده
&اکه بفهمم که دوست منو اذیت میکنی میکشمت
-باشههه
+بلههههههه😁😆
شما اقای پارک
-تا اخر عمرم باهاتم تو هر لحظه چه خوشی و چه ناخوشی بلهههه
پس مبارک .
راوی:اون روز بهترین روز برای اون دونفر بود اونا به قسما و عهداشون عمل کردن و الان چندین سال گذشته و یک دختر به اسم چیریونگ یه پسر به اسم وی یونگ دارن

میدونم بد شد ولی برام کامنت بزارید و نظرتون رو بگید راستی اسنم بچه های لیسا و کوک جینا(دختر)جیمین (پسر)گذاشتن