کاش برای چند لحظه توی ذهنم میمیردم...
کاش برای چند لحظه توی ذهنم میمیردم...
اونوقت بعدش قرار نبود نفسایی که از سر درد و غم کند شدن و جمع کنم...
ولی همیشه همینه!
میبینم، میشنوم...
زخم میخورم و با خندهای که در تلاشه چشمام و گم کنه ازش میگذرم و خیلی زود باتلاقِ تکراریش منو به کشتن میده!
اونوقت بعدش قرار نبود نفسایی که از سر درد و غم کند شدن و جمع کنم...
ولی همیشه همینه!
میبینم، میشنوم...
زخم میخورم و با خندهای که در تلاشه چشمام و گم کنه ازش میگذرم و خیلی زود باتلاقِ تکراریش منو به کشتن میده!
۵۹۶
۱۴ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.