دیشب رفیقمو دیدم

دیشب رفیقمو دیدم:
+گفتم چرا اینقد داغون شدی
-لبخند زد
+گفتم یه رول بکشیم؟
-سرشو تکون داد
+کام اولو که زدم رولو دادم بهش گفتم حالا بگو چت شد ؟
- سه کام سنگین کشید ، آروم زیره لب گفت بد شیکستم...
+گفتم رفیق ، تو اینجوری نبودی کی اینقدر داغونت کرده ؟
-یکی اومد تو زندگیم همه چیزم شد وقتی باهام بود دیدم رفته با عشقه قبلیش من و به خاطرش گذاشت کنار عکسشونو دیدم میخندیدن کنار هم
حتی اجازه نداد باهاش خداحافظی کنم. رفت
+چشام سرخ شد ، صدام لرزید گفتم مشتی واسش آرزو خوشبختی کن ، شاید قسمت هم نبودین.
- یه لبخند بهم زد ، گفت یه رول دیگه بچاق بکشیم....
+ گفتم پسر ، تو مگه همون بچه مثبته نبودی که سرش تو کارو زندگیه خودش بود ، آخه باهات چیکار کردن....؟!؟
- چشاش پر اشک شد گفت بودم ، دیگه نیستم ، فقط اینجوری میتونم کمتر بهش فکر کنم...
+ اشک از چشام آویزون شد یکم نگاش کردم بهش گفتم ، تو چقدر شبیه منی...
به خودم که اومدم دیدم جلو آینه واستادم ، دارم با خودم حرف میزنم
هیییییی
دیدگاه ها (۳)

ایـــــنم از زندگــــی ما...!!اونـــــی کــه دوســـــش نــــ...

یه لایکم نمیخوام فقط بخون تنها خواهشمه...فقط پسرا بخونندقیقا...

دردم گرفت از دختری که منو اد کرد...!گفتم: شما؟گفت: سلام ، عک...

نه به هر کس ↓ ↓ ♚ اهمیت ♚ میدم ...نه از کنا...

درخواستی... خیلی دوستش داریم و اون به محبت عادت نداره

A girl from tomorrow(part12)

رمان فیک پارت 8که یهو صدای داد شلیک امددیدم امیر مشتش زد به ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط