و بعد از چند دقیقه رسیدیم و پیاده شدیم
و بعد از چند دقیقه رسیدیم و پیاده شدیم
فیلیکس:خب بچه ها بعدن میبینمتون
ا.ت:وا نمیخوای بیای تو
فیلیکس:نه دیگه خیلی خسته شدم اگر شود فردا هماهنگ کنیم بریم بیرون با بچه ها
ا.ت:اوکی هرجور راحتی
کوک:به سلامت داداش
بورام:خدافظ عشقم
فیلیکس:خدافظ نفسم
ا.ت:اییی
فیلیکس:یااا
کوک:(خنده)
فیلیکس:خب دیگه فعلا
همه:بای بای
فیلیکس رفت ما هم رفتیم تو خونه که مامانمون اومدن
م.ک:خوش اومدید
م.ا:سلام بچه ها
بورام و ا.ت و کوک:سلاممم
هانول:بچه ها زود برید لباساتون رو عوض کنید بعد بیاید سر میز غذا حاضره
ا.ت و بورام و کوک:باشه
هممون رفتیم بالا و لباسامون رو عوض کردیم و رفتیم پایین
م.ا:بیاید دیگه
ا.ت:اومدیم
رفتیم سر میز که با حرفی که خاله هانول زد نزدیک بود بورام خفه بشه
هانول:دخترم تو دوست پسر داری؟
یهو هرچی تو دهن بورام بود پرید گلوش و شروع کرد به سرفه زدن یکم بهش آب دادم که حالش خوب شد
هانول:پس داری(خنده)
بورام:یااا اوما چرا اصلا همچین چیزی میپرسی
هانول:آخه دم در دیدمش بهش میخوره پسره خیلی خوبی باشه راستی اسمش چی بود؟
ا.ت:اسمش فیلیکسه خاله جان
هانول:تو و کوک میشناسینش؟
ا.ت:آره فیلیکس بهترین دوستمه تازه مادرم با مادر فیلیکس دوسته
کوک:منم تازه باهاش دوست شدم اما واقعا خیلی پسر خوبی
بورام:یااا میشه لطفا بس کنید
همه:(خنده)
ا.ت:راستی باباها کجان؟
م.ک: ...
حمایت کنید🥛🍪
فیلیکس:خب بچه ها بعدن میبینمتون
ا.ت:وا نمیخوای بیای تو
فیلیکس:نه دیگه خیلی خسته شدم اگر شود فردا هماهنگ کنیم بریم بیرون با بچه ها
ا.ت:اوکی هرجور راحتی
کوک:به سلامت داداش
بورام:خدافظ عشقم
فیلیکس:خدافظ نفسم
ا.ت:اییی
فیلیکس:یااا
کوک:(خنده)
فیلیکس:خب دیگه فعلا
همه:بای بای
فیلیکس رفت ما هم رفتیم تو خونه که مامانمون اومدن
م.ک:خوش اومدید
م.ا:سلام بچه ها
بورام و ا.ت و کوک:سلاممم
هانول:بچه ها زود برید لباساتون رو عوض کنید بعد بیاید سر میز غذا حاضره
ا.ت و بورام و کوک:باشه
هممون رفتیم بالا و لباسامون رو عوض کردیم و رفتیم پایین
م.ا:بیاید دیگه
ا.ت:اومدیم
رفتیم سر میز که با حرفی که خاله هانول زد نزدیک بود بورام خفه بشه
هانول:دخترم تو دوست پسر داری؟
یهو هرچی تو دهن بورام بود پرید گلوش و شروع کرد به سرفه زدن یکم بهش آب دادم که حالش خوب شد
هانول:پس داری(خنده)
بورام:یااا اوما چرا اصلا همچین چیزی میپرسی
هانول:آخه دم در دیدمش بهش میخوره پسره خیلی خوبی باشه راستی اسمش چی بود؟
ا.ت:اسمش فیلیکسه خاله جان
هانول:تو و کوک میشناسینش؟
ا.ت:آره فیلیکس بهترین دوستمه تازه مادرم با مادر فیلیکس دوسته
کوک:منم تازه باهاش دوست شدم اما واقعا خیلی پسر خوبی
بورام:یااا میشه لطفا بس کنید
همه:(خنده)
ا.ت:راستی باباها کجان؟
م.ک: ...
حمایت کنید🥛🍪
۵.۹k
۲۷ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.