تکپارتی تهکوک
#تکپارتی_تهکوک
P⁴
+به نظرت منم تو جشن امروز بیام خودمو جای دوست دختر تو جا بزنم و ببینم تهیونگ عکس العملش چیه
کوک: اه ایده ی دیگه ای نداری؟
+نه راستیتش
کوک: اه باشه
+وایییی مرسی هرگز این لطفتونو فراموش نمیکنممم
کوک: فقط برو لباستو بپوش که ۳ساعت دیگه جشن شروع میشه
+لباس باز بپوشم؟
کوک: نمیدونم، دست بزار رو نقطه ضعف تهیونگ
+خب اون از اینکه لباس بپوشم حساس بود و اگه پسری به غیر از خودش بهم نزدیک بشه هم بدش میومد
کوک: خب پس برو یه لباس باز بپوش، یادت باشه فقط همین یه شب جوگیر نشی یوقت هوا ورت نداره
+باشه قول میدم فقط من لباس باز ندارم بپوشم، میشه بریم بگیریم؟
کوک: اه باشه
کوک: تههههه
ته: بله
کوک: من دارم با یونجونگ میرم خرید
ته: دوتایی؟
کوک: اره مشکلی داره؟
ته: نه اصلا برید
+(دستشو دور دست کوک حلقه میکنه و میگه) بریم کوکی؟(لوس)
کوک: بریم
ویو ته
یه لحضه کپ کردم یونجونگ گفت کوکی و جالب اینه که کوک جرش نداد
کوک:(از عمارت خارج شدن)اه دستمو ول کن دفعه ی اخرت باشه منو اینطوری صدا میکنی
+یه امشب لطفا باهام راه بیا
کوک: باش(سوار ماشین شدن و به سمت فروشگاه حرکت کردن)
*چند دقیقه بعد*
کوک: خب رسیدم برو لباستو انتخاب کن که بریم
+باش
کوک:....
+این خوبه؟
کوک: زیادی باز نیست؟
+راست میگی خوب این چی؟
کوک: بد نی
+این؟
کوک: افتضاح
+این چی؟
کوک: عالیه
+اوکی همینو برمیدارم حالا بریم کفش بخریم؟
کوک: کفشم میخوای بخری؟
+ببخشید دوست دختر مافیا بودن خیلی تجملات میخواد
کوک: ایش باشه
+خوب ببین این کفش خوبه؟
کوک: رنگش اصلا خوب نیست
+این چی؟
کوک: خوب
+ولی به نظرم این خیلی قشنگه اینو بردارم؟
کوک: بردار
+وای من خیلی گشنمه بریم یه چیزی بخوریم؟
کوک: وای منم اره بریم
*چند دقیقه بعد رسیدن به رستوران*
کوک: خوب چی میخوری؟
+کیمچی
کوک: منم جاجامیونگ میخورم
*چند دقیقه بعد*
ویو یونجونگ....
مایل به پارت های بعدی؟
P⁴
+به نظرت منم تو جشن امروز بیام خودمو جای دوست دختر تو جا بزنم و ببینم تهیونگ عکس العملش چیه
کوک: اه ایده ی دیگه ای نداری؟
+نه راستیتش
کوک: اه باشه
+وایییی مرسی هرگز این لطفتونو فراموش نمیکنممم
کوک: فقط برو لباستو بپوش که ۳ساعت دیگه جشن شروع میشه
+لباس باز بپوشم؟
کوک: نمیدونم، دست بزار رو نقطه ضعف تهیونگ
+خب اون از اینکه لباس بپوشم حساس بود و اگه پسری به غیر از خودش بهم نزدیک بشه هم بدش میومد
کوک: خب پس برو یه لباس باز بپوش، یادت باشه فقط همین یه شب جوگیر نشی یوقت هوا ورت نداره
+باشه قول میدم فقط من لباس باز ندارم بپوشم، میشه بریم بگیریم؟
کوک: اه باشه
کوک: تههههه
ته: بله
کوک: من دارم با یونجونگ میرم خرید
ته: دوتایی؟
کوک: اره مشکلی داره؟
ته: نه اصلا برید
+(دستشو دور دست کوک حلقه میکنه و میگه) بریم کوکی؟(لوس)
کوک: بریم
ویو ته
یه لحضه کپ کردم یونجونگ گفت کوکی و جالب اینه که کوک جرش نداد
کوک:(از عمارت خارج شدن)اه دستمو ول کن دفعه ی اخرت باشه منو اینطوری صدا میکنی
+یه امشب لطفا باهام راه بیا
کوک: باش(سوار ماشین شدن و به سمت فروشگاه حرکت کردن)
*چند دقیقه بعد*
کوک: خب رسیدم برو لباستو انتخاب کن که بریم
+باش
کوک:....
+این خوبه؟
کوک: زیادی باز نیست؟
+راست میگی خوب این چی؟
کوک: بد نی
+این؟
کوک: افتضاح
+این چی؟
کوک: عالیه
+اوکی همینو برمیدارم حالا بریم کفش بخریم؟
کوک: کفشم میخوای بخری؟
+ببخشید دوست دختر مافیا بودن خیلی تجملات میخواد
کوک: ایش باشه
+خوب ببین این کفش خوبه؟
کوک: رنگش اصلا خوب نیست
+این چی؟
کوک: خوب
+ولی به نظرم این خیلی قشنگه اینو بردارم؟
کوک: بردار
+وای من خیلی گشنمه بریم یه چیزی بخوریم؟
کوک: وای منم اره بریم
*چند دقیقه بعد رسیدن به رستوران*
کوک: خوب چی میخوری؟
+کیمچی
کوک: منم جاجامیونگ میخورم
*چند دقیقه بعد*
ویو یونجونگ....
مایل به پارت های بعدی؟
۱۹.۴k
۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.