باید یک بار به خاطر همه چیز گریه کرد

باید یک بار به خاطر همه چیز گریه کرد.
آن قدر که اشک ها خشک شوند، باید این تن اندوهگین را چلاند و بعد دفتر زندگی را ورق زد.
به چیز دیگری فکر کرد.
باید پاها را حرکت داد و همه چیز را از نو شروع کرد...
دیدگاه ها (۱)

عزیزِ از دست رفته ام،چند روزیست کسی رو به روی زندگی ام نشسته...

زنها یا عاشقی نمی کنند؛یا اگر مرد ایده آلشان پیدا شدحرف دوست...

تمامِ این سالهای بی‌ هیاهواین هفته‌های گنگ این روز‌های پر تک...

من رفتم اما چیزهایی از من برای همیشه دست تو جا ماند.من رفتم ...

رمان وقتی دوست برادرته و.... پارت سیزدهم: در دفتر چه جیمین چ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط