پارتی چان

۲‌پارتی چان
۳فرشته
پارت۱
علامت ها
+ا\ت
_چان
&:منشی بیمارستان
بقیه‌ی نقش ها با اسمشون هستن و علامت ندارن


دل تو دلت نبود از شدت ذوقی که داشتی نزدیک بود بیهوش بشی بعد ۳ سال رابطه بالاخره وقتش رسیده بود که دیگه هم دیگرو یواشکی نبوسین و بتونین پیش هم زندگی کنین
قرار بود امروز لباس عروسیتو بخری بخاطر همین چان امرور نرفت کمپانی


بعد از اینکه صورتتو شستی ،لباستو که باز بود و رنگ مورد علاقه‌ی چان بود رو پوشیدی و یه میکاپ ساده کردی
_:اخخخخخ با اون لباس خیلی تحریکم میکنیا
به بازوش زدی و کیفتو برداشتی و دوتایی از خونه رفتید بیرون
به نظرت چان هیلی خوش سلیقه بود بخاطر همین همیشه باهم می رفتید خرید
(ساعت ۵ از خونه رفته بودید بیرون و ساعت ۱۲ برگشتید خونه)
_:بیب تو برو بالا من ماشینو ببرم تو پارکینگ میام
+:مراقب خودت باش( بوسه ی کوچولو‌ای رو لبش زدی اونم چون دید کسی نیست از فرصت استفاده کرد و بوسه ی طولانی رو شروع کردید)
+:اححح من دیگه برم
باهات از خیابون رد شد و وایستاد تا بری توی ساختمون و بعد برگرده اون طرف خیابون ، کنار ماشین
رفتی تو
داشتی به طرف اسانسور می رفتی که صدای ماشین شدی دوییدی از ساختمون بیرون و از خیابون رد شدی


تنها صدایی که به گوش می رسید صدای گریت بود
+:چانااااا بیدار شو لطفا بیدار شو بخاطر عشقمون...
سریع زنگ زدی امبولانس
ماشینی که به چان زده بود رفته بود
&:بیمارستان سئول بفرمایید
+:شوهرم... شوهرم تصادف کرده چشاشو باز نمیکنه
&:باشه امبولانس می فرستیم ادرستونو از شمارتون ردیابی میکنیم
+:باشه
بعد ۱۰ دیقه امبولانس اومد توی اون مدت لبتو رولبش گذاشته بودی تا یکمی اروم‌شی
چان رو با امبولانس بردن تو هم با ماشینت پشت سرشون رفتی


بعد این که چان رو بردن اتاق عمل به جونگین پیان دادی
(پیام هاتون)
+:سلام بیداری؟
!:سلام اره...اتفاقی افتاده؟
+:هیونگت بیمارستانه توی اتاق عمله
!:کیییی ؟چان هیونگ؟چی شده ا\تتتت؟
+:اره دقیقا شب قبل از عروسیمون تصادف کرد میتونی بیای اینجا من حالم خوب نیست
!:باشه باشه اومدم کجایین؟(با لحن نگران)
+:بیمارستان سئول

جونگین به غیر از اینکه خودش اومده بود بقیه‌ی پسرا هم اورده بود
با دیدنشون دستتو گذاشتی روی صورتت و گریه کردی
(از بین پسرا با هان خیلی راحت بودی و عضوی از خانوادت میدونستیش)
هان اومد و بغلت کرد و کمکت کرد بشینی روی صندلی و توی بغلش گریه کردی
دستات خونی بود چون به چان دست زده بودی
(بعد ۳ ساعت)
ساعت ۳ نصفه شب بود و پسرا همچنان اونجا بودن
دکتر جراح چان از اتاق اومد بیرون
دکتر: به شدت به سرش ضربه وارد شده اما ۱ ساعته که بهوش اومده حالش خیلی خوب نیست اما چون خیلی نگرانشی‌میتونی بری ببینیش
رفتی توی اتاق... صورتش که زندگیت بود رو باند پیچی شده دیدی یکی از دستاش شکسته بود
اروم رفتی سمتش و بوسه ی کوچیکی روی دستش که توی گچ بود گذاشتی


نیم ساعت تو و پسرا پیشش بودین
وقتی داشتین از در اتاق می رفتین بیرون هان اخرین نفر از اتاق خارج شد اما با صدای گرفته‌ی چان که اونو صدا میکرد برگشت پیشش
_:مراقب ا\ت باش بیارش کنار خودت
هان:باشه هیونگ باشه( و با بغض خارج شد)
(پدصگگگگ گریم گرفت اینجاش)
میخواستی برگردی خونه سوار ماشینت شدی و میخواستی درو ببندی اما سونگمین نذاشت
سونگمین: نمی تونی با این حالت رانندگی کنی یه کاری دست خودت میدی
سونگمین همیشه ذهنتو میخوند و فهمیده بود که میخوای از قصد تصادف کنی
هان: ا\ت... می دونم دوست نداری اما من رانندگی میکنم باید وسایلاتو برداری بیای خونه‌ی من
+:چرا
هان: اون تورو به من سپرده و گفتش بیارمت پیش خودم

رفتید و وسایلاتو برداشتی و رفتی خونه‌ی هان

لباسای خوابت رو پوشیدی با این که نمیتونستی چشماتو روی هم بزاری... هانم همینطور
دیدی هان رو مبل نشسته و بغض داره
خودتو تو بغلش جا کردی
+:اگر تنها نمیرفتم بالا اگر فردا عروسیمون نبود اگر از خرید زودتر برمیگشتیم...(سرتو گذاشتی رو بازوری هان و گریه کردی)این اتفاقا برای اون نمیوفتاد....
هان: هی هیییی اروم باش میدونی که مقصرش تو نیستی
در همون وضعیت خوابتون برد

ادامه...
دیدگاه ها (۰)

۲ پارتی چان۳‌فرشتهپارت۲ (اخر)(فردا صبح)گوشیت زنگ خورد اما تو...

بچه ها تازه انجین شدم اسم بایستونو بگید خودم سونو و جونگوون ...

درخواستیوقتی عضو نهمیچان: چون تنها دختر گروهی خیلی هواتو دار...

علامت ها +ا\ت_:چانعضو نهم استری کیدز هستی و از اونجایی که هم...

تکپارتی از هان: (وقتی بارداری و....) امروز روزی بود که فهمید...

Part2رسیدید خونه،رفتی توی آشپز خونه و یه گلدون برداشتی و پر ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط