حکایت رفاقت حکایت سنگای کنار ساحله …
حکایت رفاقت حکایت سنگای کنار ساحله …
اول یکی یکی جمعشون میکنی تو بغلت بعدش یکی یکی پرتشون میکنی تو آب ؛
اما بعضی وقتا یه سنگای قیمتی گیرت میاد که هیچ وقت نمیتونی پرتشون کنی...
تو گرانبهاترین داشته ی منی خواهری جونم بمونی واسم😍🫂🤍
@sahel.aa
اول یکی یکی جمعشون میکنی تو بغلت بعدش یکی یکی پرتشون میکنی تو آب ؛
اما بعضی وقتا یه سنگای قیمتی گیرت میاد که هیچ وقت نمیتونی پرتشون کنی...
تو گرانبهاترین داشته ی منی خواهری جونم بمونی واسم😍🫂🤍
@sahel.aa
۵۴.۹k
۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۲