اربابکیم

#ارباب_کیم♣️

#پارت_79

+تو چرا اینجوری شدی؟

میا:چرا اومدی اینجا؟

+اومدم تو رو نجات بدم.

میا: نباید میومدی(بی جون

+چرا؟

میا:ا/ت این یه تله هست آینده خودتو خراب نکن و زود تر از اینجا برو.(بی جون

+نه تا تورو از اینجا نبرم نمی‌رم.

میا:ا/ت نمیخوام دلت بشکنه(بی جون

+منظورت چیه؟

میا:یعنی تهیو..........

ــ یعنی اینکه همه این کارها رو من کردم.

+سرمو برگردوندم که با تهیونگ مواجه شدم.

+برای چی این کارا رو انجام دادی؟

ــ برای انتقام.

+انتقام؟

ــ آره انتقام فکر میکردی عاشقت بودم فقط برای اینکه ازت انتقام بگیرم این کارو کردم.

+مگه من چیکار کردم که میخوای ازم انتقام بگیری؟(بغض

ــ بگو چیکار نکردی بخواطر تو و پدر مادرت پدر مادر من کشته شدن.

+تو خودت می‌دونی که پدر مادرت به خواسته خودشون رفتن توی اون کشتی(داد

ــ صداتو واسه من بالا نبر (زد تو گوش ا/ت و ا/ت افتاد زمین)

+یعنی تمام حرفات دروغ بود؟(بغض

ــ همشون به جز اینکه قراره با لیا ازدواج کنم(نیشخند

+لیا کیه؟(بغض

ــ فک کنم تو بهتر بشناسیش خیلی خوب برات نقش بازی کرد.

+یعنی اون دختره(بغض

ــ آره همون

+پس بچمون چی میشه؟(بغض

ــ بچمون؟
تا وقتی دنیا بیاد تو خونم میمونی وقتی دنیا اومد هم بچه رو به من میدی و گورتو گم می‌کنی از خونم.

+ازت متنفرم(گریه

ــ حسمون متقابله(نیشخند

ادامه دارد...............♣️
دیدگاه ها (۵)

#ارباب_کیم♣️#پارت_80+حدود یه هفته ای میشد که خودمو تو اتاق ح...

بچه ها چند نفری درخواست داده بودن که رمان بعدیم از جیمین باش...

#ارباب_کیم♣️#پارت_78♣️ــ نه کسی ندیدش.+چطور؟ــ به قول خودشون...

#ارباب_کیم♣️#پارت_77+با گوشیم یه تاکسی گرفتم و به سمت خونه ر...

پارت ۷۵ فیک ازدواج مافیایی

مافیای قدرتمند من فصل دوم پارت 34ا/ت. این گوشی رو از اتاق من...

شوهر دو روزه. پارت۵۴

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط