ما مزه ی خوشبخت شدن را نچشیدیم

ما مزه ی خوشبخت شدن را نچشیدیم
از بس که به دنبال خرافات دویدیم

دنیا قفسی بود به دور از تب پرواز
این بود که هرگز به هوایی نپریدیم

انگار که نفرین شده بودیم در این شهر
از دست کسی هیچ زمان خیر ندیدیم

یک عمر فقط بار گناهان نکرده
بیهوده و بی فایده بر دوش کشیدیم

از عمر چه باقی ست؟ به اندازه ی کافی
ما از دهن ثانیه ها طعنه شنیدیم

تا بوده همین بوده و تا هست همین است
کوتاه کنم، درد زیاد است بریدیم

هر حادثه ی خوب و بدی تجربه کردیم
تنها به همان مقصد اصلی نرسیدیم

یعنی که به اطراف همه خواستنی ها
از روی خرافات خطی سرخ کشیدیم
دیدگاه ها (۵)

چقدر دوست دارم دوست داشتنت را..دوست داشتن تویی ڪہ ممنوع ترین...

❣ عــاشقانه هایم تمامی ندارد❣ وقتی تـو شدی تمام زندگی ام❣ شد...

با اینکه بریدم سر تسلیم ندارممن عاشق مرگم، و از این بیم ندار...

ارمغان باد هم غیر از گلی پرپر نبودپشت در دیگر کسی با چشم های...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط