Monster in the forest
Monster in the forest
فصل ۲ پارت ۹
نامجون: یه سوال..
جیهیون و جیهوپ: ها
نامجون: چرا شما انقدر دوستانه حرف میزنین؟😐(لابد فکر کردین میخواد چیز پشم ریزونی بگه🗿😂)
جیهیون:*به جیهوپ اشاره میکنه* از بس ایشان آدم شریفی هستند..
جیهوپ: فعلا که به لطف تو آدم نیستم...در ضمن من که تا دیروز کفاثط لعنتی بودم حالا چیشود لقب شریف رو به من دادی؟😑
جیهیون: خب چون همین امروز فهمیدم چه فرد بزرگوار و خوبی هستی😁
جیهوپ: ببند دهنو تا پامو نکردم توی حلقت😑
تهیونگ:*با ظاهری مسخره گریه میکنه*
جیهوپ: یا خدا چی شدی؟؟
تهیونگ:*گریه* جیمین هیونگ هم یه بار اینو بهم گفته بووووووود..
جیهوپ: جیمین اصن کجاس..*نگاهش یهویی به جیمین میخوره*
جیهیون:...............
جیهوپ:*با نگاهی فوق ترسناک آروم صورتشو به جیهیون برمیگردونه*
جیهیون: من اینجا نیستم..*سرشو میگیره به بالا*
جیهوپ:*داد*.......(یه چند تا فوش بزارین جاش😊)
جیهیون: گو•ه خوردم...به هر حال تو که میتونی درستش کنی😁
جیهوپ: ایییییییش
جیهیون: منتظر چی هستی خو طلسم جنگلو باطل کن همه ارو انسان کن این هم زنده میشه دیگه
تهیونگ: این اسم داره😑
جیهیون: خب باشه حالا هر چی
ا.ت: آقا یه دیقه وایسین...جیهوپ طلسم جنگلو باطل کنه؟
جیهیون: خب قسمتی از وجود من درون این دو تا وجود دارد..*به جیهوپ و جونگ کوک اشاره میکنه* من کنترلشون رو دارم و هر وقت آزادشون کنم جیهوپ هم میتونه اینکارو بکنه...یعنی ما سه نفر هستیم که چجوری بگم...از همه بالاتریم دیه بفهمین😐 جونگ کوک قدرت نابودی رو داره و جیهوپ هم میتونه همه چیو درست کنه یعنی الان جیهوپ باید خرابکاری جونگ کوک رو درست کنه
جونگ کوک: خرابکاری من؟؟؟ تو منو مجبور به اینکار کردی همش تقصیر توئهههه!!!
جیهیون: باشه باشه اصن خرابکاری من تمومش کنین دیگه😑
جیهوپ: خب...چیکار باید بکنم؟😐
جیهیون: مگه خودت نمیدونی؟😐
جیهوپ: امممم...آهاااا یادم اومد..
☆اینکه دوباره به حالت اولشون برگردن آرزوی همشون بود...دیدن دوباره طلوع آفتاب...خوردن غذاهای معمولی که بقیه میخورن... و چیزی که الان بهش رسیده بودن...آزادی..☆
ادمین برگشت😐🤚🏻
فصل ۲ پارت ۹
نامجون: یه سوال..
جیهیون و جیهوپ: ها
نامجون: چرا شما انقدر دوستانه حرف میزنین؟😐(لابد فکر کردین میخواد چیز پشم ریزونی بگه🗿😂)
جیهیون:*به جیهوپ اشاره میکنه* از بس ایشان آدم شریفی هستند..
جیهوپ: فعلا که به لطف تو آدم نیستم...در ضمن من که تا دیروز کفاثط لعنتی بودم حالا چیشود لقب شریف رو به من دادی؟😑
جیهیون: خب چون همین امروز فهمیدم چه فرد بزرگوار و خوبی هستی😁
جیهوپ: ببند دهنو تا پامو نکردم توی حلقت😑
تهیونگ:*با ظاهری مسخره گریه میکنه*
جیهوپ: یا خدا چی شدی؟؟
تهیونگ:*گریه* جیمین هیونگ هم یه بار اینو بهم گفته بووووووود..
جیهوپ: جیمین اصن کجاس..*نگاهش یهویی به جیمین میخوره*
جیهیون:...............
جیهوپ:*با نگاهی فوق ترسناک آروم صورتشو به جیهیون برمیگردونه*
جیهیون: من اینجا نیستم..*سرشو میگیره به بالا*
جیهوپ:*داد*.......(یه چند تا فوش بزارین جاش😊)
جیهیون: گو•ه خوردم...به هر حال تو که میتونی درستش کنی😁
جیهوپ: ایییییییش
جیهیون: منتظر چی هستی خو طلسم جنگلو باطل کن همه ارو انسان کن این هم زنده میشه دیگه
تهیونگ: این اسم داره😑
جیهیون: خب باشه حالا هر چی
ا.ت: آقا یه دیقه وایسین...جیهوپ طلسم جنگلو باطل کنه؟
جیهیون: خب قسمتی از وجود من درون این دو تا وجود دارد..*به جیهوپ و جونگ کوک اشاره میکنه* من کنترلشون رو دارم و هر وقت آزادشون کنم جیهوپ هم میتونه اینکارو بکنه...یعنی ما سه نفر هستیم که چجوری بگم...از همه بالاتریم دیه بفهمین😐 جونگ کوک قدرت نابودی رو داره و جیهوپ هم میتونه همه چیو درست کنه یعنی الان جیهوپ باید خرابکاری جونگ کوک رو درست کنه
جونگ کوک: خرابکاری من؟؟؟ تو منو مجبور به اینکار کردی همش تقصیر توئهههه!!!
جیهیون: باشه باشه اصن خرابکاری من تمومش کنین دیگه😑
جیهوپ: خب...چیکار باید بکنم؟😐
جیهیون: مگه خودت نمیدونی؟😐
جیهوپ: امممم...آهاااا یادم اومد..
☆اینکه دوباره به حالت اولشون برگردن آرزوی همشون بود...دیدن دوباره طلوع آفتاب...خوردن غذاهای معمولی که بقیه میخورن... و چیزی که الان بهش رسیده بودن...آزادی..☆
ادمین برگشت😐🤚🏻
۸.۷k
۳۱ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.