درخواستی پارت اخر

تانجیرو رفت به سمت عمارت 😐
داد زد مرگ بر آمریکا مرگ بر اسرائیل مرگ 😐
تانجیرو :خب حالا من برم کانائو رو راضی کنم بسم الله الرحمن الرحیم اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
خب پیش به سوی کانائو خدایا ببخش مادرم برادران خواهران پدرم هر هف جد و ابادم
و بعد رفت پیش کانائو
کانائو حواس حرف بزنه تانجیرو لبشو کرد تو حلقومش
بعد جدا شد گفت :دوست دارم عاشقتم اصن میمیرم برات
کانائو گریخت و گف :منم دوست دارم حالا چرا اینقدر وحشی بازی د میاری بدبخت😐💔
خلاصه بعد چندسال ازدواج کردن بچه در آوردن و نزوکو رو عمه کردن 😐💔
__________
خودافظ تا درخواستی دیگه میدونم مزخرف می‌نویسم ولی چاره ای نی
شرمنده سایوناراا
دیدگاه ها (۱۳)

میخوام سناریو طنز از بانگو بنویسم

پارت یک سناریو بانگو

اسید کسی داره قرض بده

پارت دو درخواستی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط