پارت یک سناریو بانگو
روزی در خانواده مافیا و آژانس😂🙂
ا/ت :دازاییییی مسواکم کووووو
چویا:دازای کرده تو مماخش
دازای:دروغ میگهههه*درحال مالیدن مسواک😂
ا/ت:جرت میدممم... کنیکیدااااا
کونیکیدا:بلهههههه
ا/ت:بیا بریم دازایو جر بدیمممم
کونیکیدا:کار خودمه😎
اتسوشی:چی شده😦
کیوکا:نگران نباش هرکس کاری باهات داشت تیکه تیکه میکنم*در آوردن کاتانا
اکوتاگاوا:راشومون
هم اکنون فوکوزاوا و موری از یه اتاق با سر و وضع داغون میان(منحرفا پس به کار شید😂)
:اینجاچه خبره😐
همه باهم:صبحتون بخیر
:صبح شماهم بخیر😐
نائومی:کسی داداشمو ندیده؟🥴
ا/ت: نه فرستادمش بره بربری بخره حتما صفش طولانیه 😐😂بزار زنگ بزنم بگم از برفش استفاده کنه محو شده زودتر بربری بخره😂😐
زنگ زد ببوق بوق بوق بوق بوق بوق بوق :الو بله؟
ا/ت: سلام تانیزاکی خوبی؟ میگم از برفت استفاده کن بربری هارو بردار بیار
تانیزاکی:سلام ا/ت مرسی تو خوبی؟باشه ولی به نائومی هم بگو وگرنه جرم میده
ا/ت :دنبالت میگششت گفتم تورو که نه منم حتما جر میده
تانیزاکی:پس به جمع جر خوردگان خوش اومدی 😂😐
ا/ت:ممنون😂جانه
تانیزاکی:جانه😂
*قطع کردن
ا/ت: نائومی کجا رفت؟
ناعومی از پشت ا/ت با مایتابه پدیدار میشود
ا/ت:دیاری باقی در جهان(یکی از حرکات موهبتش)
و نائومی یه جا بی حرکت وایساد
آتسوشی:ا/ت چان شما موهبت داشتید؟
ا/ت: بعله من یکی از نوادگان فرشتگان و همچنین شیاطین هستم😐👍
آتسوشی:چه جالب
ا/ت :اره من مادرم و پدرم فرشته بودن و مادرم هم لقبش مادر طبیعت بود حتما شنیدید
اتسوشی:م..مادر ظبیعت؟همونی که افسانه ها میگن فرشته این که دنیا رو مدیریت میکنه؟ یعنی فرزند اونید؟
ا/ت:اره خب وقتی به دنیا اومدم سه تیکه بودم😐😂یعنی نصفم انسان موهبت دار نصفم شیطان نصفم فرشته😐😂
کونیکیدا تعضیم کرد
ا/ت:یا حضرت کیساکیه بی هانما کونیکیدا چرا خم شدی دلت درد میکنه؟🗿
کونیکیدا:من به خاطر تمام بی احترامی هوایی که به شما کردیم عذر میخوام 🥺
ا/ت:دازای🙂
دازای:بله؟
ا/ت:با کنیکیدا چیکار کردی؟🙂
دازای :هیچکار 😦
ا/ت:اینکه تا الان داشت بامن عین سگ رفتار میکرد 🙂
چویا: یک...دو...سه فرار کنید دددددددد
ا/ت:با کنیکیدا چیکار کردیدددددددد
_______
پابان پارت
یکی دو ساعت دیگه پارت بعد میزارم
بای بایی
ا/ت :دازاییییی مسواکم کووووو
چویا:دازای کرده تو مماخش
دازای:دروغ میگهههه*درحال مالیدن مسواک😂
ا/ت:جرت میدممم... کنیکیدااااا
کونیکیدا:بلهههههه
ا/ت:بیا بریم دازایو جر بدیمممم
کونیکیدا:کار خودمه😎
اتسوشی:چی شده😦
کیوکا:نگران نباش هرکس کاری باهات داشت تیکه تیکه میکنم*در آوردن کاتانا
اکوتاگاوا:راشومون
هم اکنون فوکوزاوا و موری از یه اتاق با سر و وضع داغون میان(منحرفا پس به کار شید😂)
:اینجاچه خبره😐
همه باهم:صبحتون بخیر
:صبح شماهم بخیر😐
نائومی:کسی داداشمو ندیده؟🥴
ا/ت: نه فرستادمش بره بربری بخره حتما صفش طولانیه 😐😂بزار زنگ بزنم بگم از برفش استفاده کنه محو شده زودتر بربری بخره😂😐
زنگ زد ببوق بوق بوق بوق بوق بوق بوق :الو بله؟
ا/ت: سلام تانیزاکی خوبی؟ میگم از برفت استفاده کن بربری هارو بردار بیار
تانیزاکی:سلام ا/ت مرسی تو خوبی؟باشه ولی به نائومی هم بگو وگرنه جرم میده
ا/ت :دنبالت میگششت گفتم تورو که نه منم حتما جر میده
تانیزاکی:پس به جمع جر خوردگان خوش اومدی 😂😐
ا/ت:ممنون😂جانه
تانیزاکی:جانه😂
*قطع کردن
ا/ت: نائومی کجا رفت؟
ناعومی از پشت ا/ت با مایتابه پدیدار میشود
ا/ت:دیاری باقی در جهان(یکی از حرکات موهبتش)
و نائومی یه جا بی حرکت وایساد
آتسوشی:ا/ت چان شما موهبت داشتید؟
ا/ت: بعله من یکی از نوادگان فرشتگان و همچنین شیاطین هستم😐👍
آتسوشی:چه جالب
ا/ت :اره من مادرم و پدرم فرشته بودن و مادرم هم لقبش مادر طبیعت بود حتما شنیدید
اتسوشی:م..مادر ظبیعت؟همونی که افسانه ها میگن فرشته این که دنیا رو مدیریت میکنه؟ یعنی فرزند اونید؟
ا/ت:اره خب وقتی به دنیا اومدم سه تیکه بودم😐😂یعنی نصفم انسان موهبت دار نصفم شیطان نصفم فرشته😐😂
کونیکیدا تعضیم کرد
ا/ت:یا حضرت کیساکیه بی هانما کونیکیدا چرا خم شدی دلت درد میکنه؟🗿
کونیکیدا:من به خاطر تمام بی احترامی هوایی که به شما کردیم عذر میخوام 🥺
ا/ت:دازای🙂
دازای:بله؟
ا/ت:با کنیکیدا چیکار کردی؟🙂
دازای :هیچکار 😦
ا/ت:اینکه تا الان داشت بامن عین سگ رفتار میکرد 🙂
چویا: یک...دو...سه فرار کنید دددددددد
ا/ت:با کنیکیدا چیکار کردیدددددددد
_______
پابان پارت
یکی دو ساعت دیگه پارت بعد میزارم
بای بایی
۳.۴k
۲۹ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.