نشانی قلبت را هرگز از یاد نبرده ام

نشانی "قلبت" را هرگز از یاد نبرده ام

"فرسنگها" هم "دور" باشی

"هوایت" که به سرم بزند

می نشانمت...

کنار "رویا هایم"

"دستهای" دلواپسی ام را

"قفل" میکنم به "بودنت"...

"تو"...

همان "جان منی"...

که گاهی می رسی به "لبهایم"....
دیدگاه ها (۱)

دست من نیست گر از باغِ دلتخوشه ی عشق تو را میچینمیا اگر زود ...

بعد از تو هر روز ...تنها قدم زدم ...و هربار پیش از آنکه ...ب...

آغوشت میتواندقشنگترین سر خطخبرها باشدوقتی تو میتوانی قشنگتری...

ﮐﺎﺵ ﻣﯽ ﺷﺪ ﺧﻨﺪﻩ ﺭﺍ، ﺗﮑﺜﯿﺮ ﮐﺮﺩﮐﺎﺵ ﻣﯽ ﺷﺪ ﺍﺷﮏ ﺭﺍ، ﺗﺒﺨﯿﺮ ﮐﺮﺩﮐﺎﺵ ﻣ...

فاصله ای برای زنده ماندن جیمین روی زانوهایش جلوی من ماند، مث...

~حقیقت پنهان~

ازدواج از روی اجبار۲ p13

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط