باشه خداحافظ

+ باشه خداحافظ
ب ات: خداحافظت عزیزم

ویو ات

رفتم دیدم سانهو نیست رفتم همه جا رو گشتم نبود که گفتم حتمی بالای پشت بام هست رفتم دیدمرکه واقعا اونجا بود ولی اون چی بود سیگار میکشه ودفففففففففففف که دیدم یه لحظه چشمش به من خورد داشتم داخل راه روه میدویدم که برم به شانسم هیچ کس هم نبود که دستم کشیده شد و به دیوار خوردم اومد جلوم صورتش نزدیک بود ولی نه اونجوری که خیلی باشه که حس میکردم بدنش خیلی گرمه جوری گرمربود که حسش میکردم که دو تا دستش رو محکم زد به دیوار دیگه میشود گفت زندانیم کرده بود
جوری محکم زد به دیوار که یه شک خوردم

+ چیکار داری میکنی ولم کنننن (با داد)
سانهو: هیشش کوچولو آروم باش سعی میکنم ماری باهات نکنم(با پوز خند شیطانی)
+ سانهو ولم کن لطفااا
سانهو: هه من چند ماه چند سال چند سانیه چند دقیقه چند روز خودم رو تحمل کردم که کاری نکنم دیگه نمیتونم مخصوصا با این لباست دیگه نتونستم هه

ویو ات

من هم فکش رو با دوتا دستم گرفتم و به سمت دیوار چسبوندمش الکی کاری کردم که فکر کنه دارم بوسش میکنم ولی یهو ولش کردم دویدم به پایین که دیدم بابام اونجا وایساده با مدیر برنامه هاش وایساده پس من هم از فرست استفاده کردم و اشک تمساه ریختم و دویدم به سمت بابام

ب ات: چیشده چرا گریه میکنی ات ات(نگران)
+ با.. ب.... بابا سانهو سعی کرد که منو ببوسه(گریه یا میشه گفت اشک تمساه)
ب ات: برید اون عوضی رو برای من بیارید(با داد)

ادامه دارد
شرط ۱۳ تا لایک
شرط ۵ تا کامنت