اولین روز بارانی را به خاطر داری

اولین روز بارانی را به خاطر داری؟
غافلگیر شدیم
چتر نداشتیم
خندیدیم
دویدیم
و به شالاپ شولوپ های گل آلود
عشق ورزیدیم...
دومین روز بارانی را چطور؟
پیش بینی اش را کرده بودی؛
چتر اورده بودی
من اما غافلگیر شدم
سعی میکردم خیس نشوم
شانه سمت چپ تو اما
خیس بود...
سومین روز چطور؟
گفتی سرت درد میکند
حوصله نداشتی سرما بخوری
چتر را بالای سر خودت گرفتی
و شانه راست من خیس شد...
چند روز پیش را چطور؟
به خاطر داری؟
که با یک چتر اضافه آمده بودی؟
ومجبور بودیم برای اینکه پین های چتر
توی چشم و چالمان نرود
دوقدم از هم دورتر راه برویم...؟
فردا دیگر برای قدم زدن نمی آیم...
تنها برو ...
دیدگاه ها (۹)

دلـم تـنـگ شـده اسـت ...بـرای یـک ذوق سـاده ی کـوچـک ...کـمـ...

یک برگه از لای کتابش افتادزیرِ پای من،همین که خواستمخم بشم ب...

خـودش متوجــه نبــــود . . .ضـربـــه ای زد و رفــــت . . .و ...

جـای کـدام زخـــم را . . .بپوشــــانــم . . .کـه دوبــاره عا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط