Life goes on with pain. P36
دلینا ویو:
رفته بودم خونه خودمون خسته بودم و بهترین راهکار حمام بود بعد از برداشتن حوله و موبایلم به سمت حمام روانه شدم …
لباسام رو از تنم دراوردم و توی سبد گذاشتم بعد از دوش مختصر سونا جکوزیم رو در کردم و توش با تنی برهنه دراز کشیده بودم ..
سعی کردم چشمانم ببندم که استراحت کنم ،..
چندی بعد:
باصدای الارم موبایلم از خواب بلند شدم …به گوشیم نگاهی انداختم …فردا روی پریود بودم ،..بازم؟هوفف اون درد وحشتناک بازم به سراغم میومد …تحملش سخت بود …خیلییی
بلند شدم بدنم رو آب کشیدم وان رو خالی کردم و بعد از پیچیدن حوله به دور خودم از حمام بیرون اومدم …لباس هامو به تن کردم موهامو ماسک مو زدم وتاجذب بشه لباس های کثیفمو داخل ماشین لباس شویی ریختم…
روی صندلی نشستم و سشوار رو به برق زدم…تا خواستم روشنش کنم صدای نوتیف موبایلم بلند شد ،….
کسی که به اسم:
~پسر عمو جونگ کوک~
سیوش کرده بودم پیام داده بود لحظه ای خجالت توی وجودم جوانه زد …
از اینا بگذریم …برای چی پیام داده بود…نکنه…نه نه ولش بذار ببینم!
بعد از دیدن پیام شگفت زده شدم خجالت کشیدم ذهنم تا کجا ها که نرفت…اندیشه کردم ،…چند دست لباس مجلسی نپوشیده داشتم…نیازه نبود برم خرید…
دلینا :سلام ممنون لباس دارم …
و سپس موهامو خشک کردم….
میدونم کمه ولی پارت قبل حمایت نشده…
میدونم عرضه ندارم بنویسم …
ببخشید…
اسلاید بعد لباس دلینا برای مهمونی..
لباس نگین کاری شدهههه
رفته بودم خونه خودمون خسته بودم و بهترین راهکار حمام بود بعد از برداشتن حوله و موبایلم به سمت حمام روانه شدم …
لباسام رو از تنم دراوردم و توی سبد گذاشتم بعد از دوش مختصر سونا جکوزیم رو در کردم و توش با تنی برهنه دراز کشیده بودم ..
سعی کردم چشمانم ببندم که استراحت کنم ،..
چندی بعد:
باصدای الارم موبایلم از خواب بلند شدم …به گوشیم نگاهی انداختم …فردا روی پریود بودم ،..بازم؟هوفف اون درد وحشتناک بازم به سراغم میومد …تحملش سخت بود …خیلییی
بلند شدم بدنم رو آب کشیدم وان رو خالی کردم و بعد از پیچیدن حوله به دور خودم از حمام بیرون اومدم …لباس هامو به تن کردم موهامو ماسک مو زدم وتاجذب بشه لباس های کثیفمو داخل ماشین لباس شویی ریختم…
روی صندلی نشستم و سشوار رو به برق زدم…تا خواستم روشنش کنم صدای نوتیف موبایلم بلند شد ،….
کسی که به اسم:
~پسر عمو جونگ کوک~
سیوش کرده بودم پیام داده بود لحظه ای خجالت توی وجودم جوانه زد …
از اینا بگذریم …برای چی پیام داده بود…نکنه…نه نه ولش بذار ببینم!
بعد از دیدن پیام شگفت زده شدم خجالت کشیدم ذهنم تا کجا ها که نرفت…اندیشه کردم ،…چند دست لباس مجلسی نپوشیده داشتم…نیازه نبود برم خرید…
دلینا :سلام ممنون لباس دارم …
و سپس موهامو خشک کردم….
میدونم کمه ولی پارت قبل حمایت نشده…
میدونم عرضه ندارم بنویسم …
ببخشید…
اسلاید بعد لباس دلینا برای مهمونی..
لباس نگین کاری شدهههه
- ۴.۳k
- ۰۲ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط