چند پارتی درخواستی:وجود من..

موضوع:وقتی دعوا میکنید وبهت میگه هر*زه..



توی هوایی بود که حسش رو درک میکرد ...همسری که باهاش عاشقانه ازدواج کرده بود لقب"هرزه"رو به کسی که لایقش نبود داده بود ... قطرات زیبای باران علاوه بر گونه هایش موهای رقصانش را نیز نوازش میکردند... توی خیابون های شهرش هم غریبه احساس میشد...
پیش مادری میرفت که وجودش را به او مدیون بود ...همدم دردهایش...تراپیست مسائل زندگی اش... در میون گذاشتن احساسات درونی اش با مادرش برایش مانند مورفینی در رگ هایش بود مادری که"مادر"بود >>>


*صدای باز شدن در*
کلید داشت...در رو باز کرد و به اتاق خواب مادرش رفت..با دیدن مادر و پدرش در آغوش هم به یاد خاطرات بچگی اش افتاد ...صدای بازی ... بدون هیچ دغدغه ای شاد بود....

هنوز به یاد داشت مادرش خوابش سبک بود و با کوچکترین حرکتی بیدار میشد و الان این حالت خوبی برای حال خودش بود...


-ونوس؟چیشدع این وقت شب اینجایی ؟یونگی کجاست

ونوس:داستان داره مامان !!میشه صحبت کنیم؟

-حتما فقط بریم بیرون بابات بیدار نشه



-خب !چیشده؟

ونوس:دعواکردیم اونم به ناحق!


خونه مامان ونوس

ادامه دارد...
دیدگاه ها (۰)

وجود من...p.2

یکی هم نیست اینو درک کنه...

سلاممم

Life goes on with pain. P36

𝑳𝒊𝒕𝒕𝒍𝒆 𝒑𝒂𝒓𝒕 10

𝐋𝐢𝐭𝐭𝐥𝐞 𝐩𝐚𝐫𝐭 𝟏𝟏

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط