عشق ممنوع

پارت 18


(کوک میاد و لب ات رو سطحی میبوسه و میره تو اشپز خونه)

کجا
_اشپزی کنم برات یکم قوی تر شی ضعیف شدی
ضعیف بودم😂🤌🏻
_عه راست میگی از اول ریزه میزه بودی
هی توهین نکن وگرنه منم میتونم بگم تو غولی
_اوکی(داره از خنده پاره میشه😂)
عه کوک
_گفتم اوکی دیگه
چی میخوری
من.... رامیون
_اوکی
برو ببینم چه میکنی
_رفتم

(کوک رامیون درست کرد نشستن خوردن)


که اینجا ات حالت تهوع میگیره(دیگه به کوچیکیه خودتون ببخشید 😂🤌🏻)

میره دسشویی و محتویات دیگه بی محتویات 😂

که کوک میاد

_عزیزم خوبی یه دفع چی شد
کوک همین الا سریع برو یه بیبی چک بگیر و بیار
(دختر چرا انقدر سریع حالا🤌🏻🗿)
_اوکی تو برو بشین من میام

کوک رفت و یه بیبی چک گرفت و اورد

_بیا گلم
اوکی تو برو من بهت میگم
_باشه(خوشحال)

(ات میره دسشویی کارا رو انجام میده و ده دقیقه صبر میکنه و میبینه....)

گرلم همونطور که میخونی لایک هم بکن...
دیدگاه ها (۳)

عشق ممنوع

عشق ممنوع

من فقط نوشتم…از قلبی که یاد گرفت در سکوت بسوزه،از عشقی که هی...

عشق ممنوع

هنرمند کوچولوی من

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط