چه شده ای دل دیوانه هوایش کردی

چه شده؟ ای دل دیوانه هوایش کردی؟
با دو چشمان پر از اشک صدایش کردی؟

مدتی بودکه غافل شده بودم ازعشق
تو مرا باز گرفتار بلایش کردی؟

گفته بودم که دلش معدن بی معرفتی ست
تو نشستی و دلت خوش به وفایش کردی؟

بستم آغوش به رویش که از اینجا برود
سینه ام را تو چرا باز سرایش کردی؟

او به احساس تو می زد لگد واما تو
سرمه چشم من از تربت پایش کردی؟

سعی کردم که فراموش کنم خاطره اش
بین هر خاطره ام باز رهایش کردی

رفته او با رقبا سرخوش و خندان لب و مست
وای بر تو که خودت را به فدایش کردی....!
دیدگاه ها (۶)

تا وقتی کسی در کنارت هست ،خوب نگاهش کن !!!گاهی آدم ها آنقدر ...

باخ گولوم گلدی باهار ، آشدی بولاغلار گؤزونویاریمین اما بو گو...

در روزگار غریبی که سزای خوب بودن,خنجر از پشت خوردن است....پس...

عشق را تن پوش جانم میکنیچتری از گل سایبانم میکنیای صدای عشق ...

چه شده ای دل دیوانه هوایشکردیبا دوچشمان پر از اشک صدایش کردی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط