مرگ

مرگ؟

(الان یه پرش زمانی میزنیم به وقتی که کل اعضا تز سربازی برگشتن و جشن گرفتن)
ویو نامجون:
امروز برای برگشتن از سربازی تو خونه ی یونگی هیونگ جشنه اعضا خیلی اصرار کردن که سوا رو هم ببرم با اینکه اصلا دلم نمیخواد اما مجبورم رفتم خونه تا سوا رو بردارم
-سوا سوا (بلند و سرد)
-بله (یه توضیح هم بدم که سوا چشم ابی و بور و سفید و خوشگل با موهای بلند فره و اندام خیلی خوشگلی هم داره یعنی از هر جهت خوشگله)
-اماده شو بابد بریم
+کجا
-برای تموم شدن سربازی تو خونه یونگی هیونگ یه جشن کوچیک گرفتبم که فقط اعضا هستن اعضا اصرار کردن تو رو هم ببرم سریع اماده شو
+چشم
ویو سوا:
بابا گفت باید بریم خونه ی عمو یونگی منم رفتم حموم یه لباس خوب پوشیدم(تو اسلاید۳هستش)موهامو درست کردم اکسسوری هامو انداختم و عطرو تینتمم زدم رفتم پایین
+من امادم
-با دیدنش قلبم اکلیلی شد خیلی خوشگل شده بود نه نه نه به خودت بیا )بریم
+بریم
(تو کل راه چیزی نگفتن تا رسیدن به خونه ی یونگی)
-پیاده شو
+چشم
یونگی. در میزنن کوک برو باز کن
کوک. چرا من
جین. چون کوچیک تری
کوک. اه رفتم سربازی بازم ولم نمیکنید
هوپی . تو ازدواجم کنی بچه دارم بچی نوه دارم بشی بازم مکنه ی مایی
کوک. هوف باشه بابا رفتم بله کیه. عه ببین کی اینجاست عشق عمو بیا بغلم ببینم اخ فسقل دلم برات لک زده بود
+سلام منم همینطور عمو
نامی. نوچ نوچ نو چ حرمت هیونگم که هیچی
کوک. بیا بابا بیا بغلم
یونگی. سلام عمو جون خوش اومدی (بغلش میکنه)
+ممنونم عمو جون
یونگی. خوش اومدی هیونگ
نامی. مرسی
🤍 موضوع اسلاید سه هستش کیوتم 🤍
دیدگاه ها (۸)

مرگ؟هوپی. به به پری منم که اینجاست +عمو جون(میپره بغلش)هوپی....

مرگ؟+با اجازتون من میرم تو اتاق-سوا+بله-بشین اینجا یکم حرف ب...

خرگوش کوچولو ی من 🐇 (دکتر اومد و رفت)-لارا خوبی(چشمای قرمز و...

برگشتنتون مبارک

سناریو [درخواستی]وقتی دختر ۱۴ سالتون رو با دوست پسرش میبینین...

ادامه ی پارت ¹¹......کای: برو یه آبی به دست و صورتت بزن بریم...

من و ملاقات با BTSpart«۵»سریع رفتم درسامو خوندم بعدش رفتم یه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط