مرگ
مرگ؟
هوپی. به به پری منم که اینجاست
+عمو جون(میپره بغلش)
هوپی. فدات شم من
جین. بیا اینجا ببینم کوچولوی من
+اما من دیگه بزرگ شدم
جین. برای من همون سوا پنج ساله ی
(یادم رفت بگم مادر سوا وقتی به دنیا اومد اونو و نامجون رو ترک کرد و رفت )
ته. یه بغل به ما نمیرسه
+میرسه عمو. لبخند
ته. ای فدات شم من فرشته ی من
- نمیدونستم اینقدر دلتنگ سوا هستید وگرنه زودتر میاوردمش
یونگی. اره تند تند بیارش
کوک. جین هیونگ(داد)
جین. زهرمار تو سربازی هم رفتب ادم نشدی
کوک. گشنمه
هوپی. تو کی گشنت نیست
ته. راستی جیمین کجاست
جیمین.اینجام رفتم بازی بیارم عا فندق منم که اینجاست فدات شم بیا ببینم عزیزم
+عمو دلم برات تنگ شده بود
جیمین. منم فسقلی
-چه بازیه اوردی
جیمین. جرعت حقیقت اما متفاوت
جین. یعنی چی
جیمین. بطری رو میچرخونیم به هرکی افتاد اون باید از اون یکی بپرسه اما فقط حقیقت داریم
+یعنی چی
جیمین.حقیقت داریم اما واقعا باید حقیقت باشه چون ابن بوق میزنه
هوپی.چی(لبخند منحرفانه)
جیمین. زهرمار اون نه این دستگاه دروغ سنج
+اووو
-پشمام اینو از کجا خریدی
جیمین. بازار
-ضایع شدم
کوک. خوب بیارش
جیمین. خوب بشینین میچرخونم افتاد رو یونگی و سوا
یونگی. سوا باید از من بپرسه
+نه شما ازمن
یونگی. خوب چی بپرسم وایسا از یه چیز سبک شروع کنم بزرگترین ارزوت چیه
ته. دستتو بزار رو دستگاه بعد جواب بده حواست باشه برق میگیرتت ها
+باشه خوب تا حالا بهش فکر نکردم اما الان اینه که کارنامم خوب باشه ای شت
جین. گفت دیگه برق میگیرتت
یونگی. اون نبود
+خوب بتونم تو تئاتر موفق بشم
هوپی.همین الانم هستی
+ای پدر سگ
جیمین. جهت اطلاع پدرش منم
+جررررر
یونگی. بگو
+چیزیش به ذهنم نمیاد
جیمین. نگی باید این محلول رو بخوری که توش ریکا و تخم مرغ و چندنا چیز دیگست مچل موی گربه و اینا
+بگو میمیرم دگه ام خوب باشه یه چیزی میگم شاید ایندفعه بوق نزنه(سرشو میندازه پایین و اروم با لحن کمی غمگین میگه )مرگ🥀
یونگی. بوق نزد
کوک. واقعا
جین. نامجون این چه وضعشه
+باشه دیگه گفتیم بازی میکنیم اما بدون قضاوت بسه بیارین بچرخونمش
-خیلی حالم بد شد با این حرفش واقعا صدتی شکستن قلبمو شنیدم اخه چرا
ویو ادمین:
اونو چند دست بازی کردن تا اینکه رفتن شام خوردن و شب شد خداحافظی کردن و هر کسی رفت خونه ی خودش ناجون و سوا هم رفتن خونه
هوپی. به به پری منم که اینجاست
+عمو جون(میپره بغلش)
هوپی. فدات شم من
جین. بیا اینجا ببینم کوچولوی من
+اما من دیگه بزرگ شدم
جین. برای من همون سوا پنج ساله ی
(یادم رفت بگم مادر سوا وقتی به دنیا اومد اونو و نامجون رو ترک کرد و رفت )
ته. یه بغل به ما نمیرسه
+میرسه عمو. لبخند
ته. ای فدات شم من فرشته ی من
- نمیدونستم اینقدر دلتنگ سوا هستید وگرنه زودتر میاوردمش
یونگی. اره تند تند بیارش
کوک. جین هیونگ(داد)
جین. زهرمار تو سربازی هم رفتب ادم نشدی
کوک. گشنمه
هوپی. تو کی گشنت نیست
ته. راستی جیمین کجاست
جیمین.اینجام رفتم بازی بیارم عا فندق منم که اینجاست فدات شم بیا ببینم عزیزم
+عمو دلم برات تنگ شده بود
جیمین. منم فسقلی
-چه بازیه اوردی
جیمین. جرعت حقیقت اما متفاوت
جین. یعنی چی
جیمین. بطری رو میچرخونیم به هرکی افتاد اون باید از اون یکی بپرسه اما فقط حقیقت داریم
+یعنی چی
جیمین.حقیقت داریم اما واقعا باید حقیقت باشه چون ابن بوق میزنه
هوپی.چی(لبخند منحرفانه)
جیمین. زهرمار اون نه این دستگاه دروغ سنج
+اووو
-پشمام اینو از کجا خریدی
جیمین. بازار
-ضایع شدم
کوک. خوب بیارش
جیمین. خوب بشینین میچرخونم افتاد رو یونگی و سوا
یونگی. سوا باید از من بپرسه
+نه شما ازمن
یونگی. خوب چی بپرسم وایسا از یه چیز سبک شروع کنم بزرگترین ارزوت چیه
ته. دستتو بزار رو دستگاه بعد جواب بده حواست باشه برق میگیرتت ها
+باشه خوب تا حالا بهش فکر نکردم اما الان اینه که کارنامم خوب باشه ای شت
جین. گفت دیگه برق میگیرتت
یونگی. اون نبود
+خوب بتونم تو تئاتر موفق بشم
هوپی.همین الانم هستی
+ای پدر سگ
جیمین. جهت اطلاع پدرش منم
+جررررر
یونگی. بگو
+چیزیش به ذهنم نمیاد
جیمین. نگی باید این محلول رو بخوری که توش ریکا و تخم مرغ و چندنا چیز دیگست مچل موی گربه و اینا
+بگو میمیرم دگه ام خوب باشه یه چیزی میگم شاید ایندفعه بوق نزنه(سرشو میندازه پایین و اروم با لحن کمی غمگین میگه )مرگ🥀
یونگی. بوق نزد
کوک. واقعا
جین. نامجون این چه وضعشه
+باشه دیگه گفتیم بازی میکنیم اما بدون قضاوت بسه بیارین بچرخونمش
-خیلی حالم بد شد با این حرفش واقعا صدتی شکستن قلبمو شنیدم اخه چرا
ویو ادمین:
اونو چند دست بازی کردن تا اینکه رفتن شام خوردن و شب شد خداحافظی کردن و هر کسی رفت خونه ی خودش ناجون و سوا هم رفتن خونه
- ۱۰.۳k
- ۲۲ خرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط