آب اگر چه بی صداترین ترانه بود

آب اگر چه بی صداترین ترانه بود
تشنگی بهانه بود
من به خواب های کوچک تو اعتماد داشتم
چشم های عاشق تو را به یاد داشتم
می وزید عطر سیب
سمت خواب های ساده و نجیب

من به جست و جوی تو
در هوای عطر موی تو
رفت و آمد کبود گاهواره ها
زیر چتر روشن ستاره ها

تا هنوز عاشقم
تا هنوز صبر می کنم
ابر می رسد
باد مویه می کند
چکه چکه از گلوی ناودان
یاس تازه می دمد

تا هنوز تشنه ام
تا هنوز تشنگی بهانه است
آب بی صدا ترین ترانه است

📝 عبدالجبار کاکایی
دیدگاه ها (۲)

زنگ می زدییک تلفن کوچکدو دقیقه ای وسایلم را جمع می کردممداد ...

خواست تنهایی ما را به رخ ما بکشد تنه ای بر در این خانهٔ تنها...

چه زود گذشت چشمهای خورشیدی تابستانانگارفصلهای خوب ته می کشند...

وبیچاره شهریور ,که دستش به هیچ مهری" نرسید ...❤ ️🍁 🍂 راستی پ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط