زخم های قدیمی ولی تازه

زخم هایِ قدیمی ولی تـازه ...

زخمی کهنه ولی عمیق ...

مانده رویِ قلبم از رفتنت ...

عمیق ..

رفتن را خوب بلد بـودی ...

اصلا انگـار ...

از آن دسته رفتنـی ها بودی ...

که ماندنشان بندِ تار مویی است ...

رفـتن راحت نیست ...

بـرایِ تو راحت تریـن راه بود ..

ماندن ...

ماندن از عواقب حضورت ...

در زندگی ام بود ...

ماندن پایِ خاطراتت ...

بدیهـی ترین اتفاق بعد رفتنت بود ...

که بجایِ خودت ...

پایِ خاطراتت ماندم ..

ماندم پایِ نبودنِ کسی که ...

رفتن را خوب بلد بـود ...
دیدگاه ها (۹)

حــالٍ مـــرا از شعـرهـایـم . . .بـو نخـواهی بـُرد . . .مــن...

دیـشَــب نخـی را . . .کـه بر انگشتـم بستــه بـودم . . .بـــا...

آنکـه آسوده ی خوابــ اســت . . .بـه بــازوی رقیـــب . . .ب...

حتــی اگـــر . . .دستـت از مــن کـوتـاه بـاشــد . . .بــاز ه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط