پارت

پارت ۵

زندانیه شیطان

ویو جیمین
وای خدایا ممنونم نزدیک بود به فنا بریما این احمقم که هیچی نمیفهمه
وایسا ببینم چرا همش اون مرد که وایساده بود ( یونگی ) داشت به من نگاه میکرد هرچی که بود واقعا جذاب بود خدایا یه دونه از جذابا پیلیز
جیمین : هی ته هی با تواما
ته : وای چقدر سرم درد میکنه
جیمین : میدونی چه غلطی کردی
ته : ( متعجب از حرف جیمین ) نه مگه چیکار کردم
جیمین : هیچی ولش کن بیا بریم خونه
ته : اوکی

راوی عزیزتون

جیمین ته رو میبره خونش و خودشم میره خونش

پرش زمانی به داخل خونه ی ته


ادامه دارد ...

الان دو پارت دیگه ام میزارم
آماده اید یکم هیجانیش کنیم ؟
دیدگاه ها (۱۰)

در ثانیه دارک شد

تولدت مبارک باشه موچیه جذاب امیدوارم همیشه سالم و سلامت باشی...

سلام بچه ها واقعا بابت نبودنم معذرت میخوام یه اتفاقی افتاد ک...

روز های بعد از تو

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط