کبوتری که نمی بند

کبوتری که نمی بيند
آسمانش را

به لانه با پر زخمی
رساندنش سخت است

#حسین_صیامی
دیدگاه ها (۱)

هوای کوی تو از سر نمی‌رود آریغریب را دل سرگشته با وطن باشد#ح...

مزار از دشت می‌سازند و تابوت از صنوبرهاخدایا کی به پایان می‌...

کار جنون ما به تماشا کشیده است یعنی تو هم بیاکه تماشای ما کن...

همینش با من است آزار جوییکسی از من زبون‌تر نیست گویی#وحشی_با...

کبوتری که به شوق تو لانه می سازداز آسمان تو خود را جدا نمی س...

🫠عشق هیچ مانعی نمی شناسد. از موانع می پرد، از حصارها می پرد...

زندگیِ من یک داستان تکراری بود ... همه می خواستند صدایشان را...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط